خلاصة:
تاریخ اقلیت های قومی و اجتماعی تابع خلافت اسلامی، از مباحثی است که تاریخ نگاران مسلمان بدان کم تر پرداخته اند. این بخش از زندگی و خواسته های اجتماعی با توجه به رویکرد عربان به تاریخ نگاری اخباری، سیاسی و قبیله ای در تاریخ اسلام به ویژه در عهد امویان، در منابع تاریخ نگاری سده های نخستین بازتاب چندانی نداشته و این کمبود به دشوار شدن کار مورخان و علاقه مندان پژوهش های تاریخی ـ اجتماعی درباره بررسی و چگونگی پیدایی چنین جنبش هایی، انجامیده است.
جنبش «کساحین»، «اهل الکلاء» و بردگان، زنگیان و موالی جنوب عراق در عهد خلافت عبدالملک بن مروان، از این دست جنبش های اجتماعی به شمار می رود که در ماجرای روی دادها و جنگ های داخلی مسلمانان در آنزمان فراموش شده و در تاریخ نگاری اسلامی بازتاب فراوانی نداشته است. این مقاله ضمن بررسی اوضاع سیاسی ـ اجتماعی دوره یاد شده برآنست تا جنبشی راکه اقلیت های اجتماعی بردگان، جمعیت زنگیان و سیاه پوستان کرانه های رودخانه های بصره و برخی از موالی عراق به راه انداختند بشناساند. بررسی گستره جغرافیای سیاسی، همچنین چگونگی ظهور و زمینه های، اجتماعی، اقتصادی و نحوه ی سرکوب این حرکت بوسیته حجاج بن یوسف ثقفی و ماهیت اجتماعی، چیستی و پی آمدهای این جنبش نیز در این جستار پاسخ می یابد
ملخص الجهاز:
جنبش «کساحین»، «اهل الکلاء» و بردگان، زنگیان و موالی جنوب عراق در عهد خلافت عبدالملک بنمروان، از این دست جنبشهای اجتماعی به شمار میرود که در ماجرای رویدادها و جنگهای داخلی مسلمانان در آنزمان فراموش شده و در تاریخنگاری اسلامی بازتاب فراوانی نداشته است.
این اجتماعات بیشتر از بردگان و موالی غیر عرب ساکن در عراق شکل گرفته بودند؛ یعنی اقوام ایرانی، نبطی، سیاهان زنگی و هندیهای و برخی از دیگر اقلیتهای اجتماعی که از زمان فتوحات نخستین تا روزگار مروانیان در این نواحی استقرار یافته بودند.
بیگمان، اخبار گسترده حضور موالی در جنبش مختار، در سراسر عراق پیچیده بود و اقلیتهای اجتماعی مستضعف (بردگان، سیاهپوستان، گروهای مطرود اجتماعی غیر عرب ساکن در نواحی جنوب ایران، عراق و کرانههای فرات و دجله)، آن خبرها را شنیده بودند و بنابراین، جسارت وجرأت آنان برای ایستادگی در برابر عوامل و نیروهای حکومتی عربان کوفه و بصره، فزونی یافته بود؛ چنانکه پس از در گیریهای زبیریان وامویان در عراق، اوضاع اجتماعی و سیاسی برای بردگان، سیاهان واقلیتهای ساکن کرانههای فرات، بسیار سخت شد.
بنابراین، جنبشی اجتماعی که به رهبری گروهی از اقلیتهای اجتماعی و گروههای قومی حاشیهنشین بر اثر فشارهای سخت سیاسی ـ اقتصادی و معیشتی صورت پذیرفت، پس از تلاشهای بسیار مردم بصره و فرماندهان نظامی حجاج بنیوسف ثقفی و چندین بار شکست خوردن از آنان و آسیب دیدن بصره از دید اقتصادی، سرکوب شد آرزوهای گروها و اقوام فرودست غیر عرب برای دست یاب به وضعیتی مطلوب در خون فرو نشست .