خلاصة:
توسعه اقتصادی اساسیترین مقوله مورد بحث جهان است که توجه کشورهای در حال رشد را به خود جلب کرده است. توسعه اقتصادی از آن جهت که مستلزم بروز تغییراتی در جامعه میباشد، میتواند هم باعث شکوفایی و رشد عمیق و پایدار کشورها شود و هم بیتوجهی نسبت به پیامدهای آن، میتواند منجر به فروپاشی بنیانهای فرهنگی و اجتماعی کشورها شود. توسعه اقتصادی وابسته به شرکت تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد است. بنابراین، توجه به مشارکت نیروی کار زنان از اهمیتی بالا برخوردار است زیرا میتواند نقشی مهم را در توسعه اقتصادی جامعه ایفا کند. بدین ترتیب، در این پژوهش عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در کشورهای منتخب خاورمیانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش که براساس الگوی اقتصادسنجی دادگان تابلویی 13 کشور خاورمیانه منتخب در 2014-2005 است، نشان میدهند که متغیرهای نسبت اشتغال زنان به جمعیت، امید به زندگی زنان و جمعیت زنان در توضیح تغییرات متغیر نرخ مشارکت نیروی زن به مرد در این کشورها مؤثر است و اثری مثبت و معنیدار بر نرخ مشارکت نیروی زن به مرد داشته است، ولی متغیر رشد تولید ناخالص داخلی سرانه در توضیح تغییرات متغیر نرخ مشارکت نیروی زن به مرد در این کشورها اثری منفی و معنیدار داشته است.
ملخص الجهاز:
"مدل ارایه شده نشان میدهد که با 1 -Total Fertility Rate 2- Women Labour Force Participation Rate اعمال قوانین کار به نفع زنان از یک سو احتمال موفقیت در کار برای زنان افزایش یافته و انگیزه آنها برای شاغل شدن نیز افزایش مییابد و اثر افزایشی بر نرخ مشارکت زنان خواهد داشت ، اما از سوی دیگر، این قوانین با افزایش هزینه نیروی کار زن، تمایل کارفرمایان را برای استخدام نیروی کار زن کاهش داده و سبب کاهش فرصت های شغلی برای زنان می شود.
org/en/content/labour-force-participation-rate-female-male-ratio جدول ١-نسبت نرخ مشارکت نیروی زن به مرد درکشورهای منتخب خاورمیانه ٢٠١٤-٢٠٠٥ (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار بالا تنها پنج کشور از سیزده کشور یعنی ترکیه ، ایران، اسرائیل ، مصر و عربستان سعودی را نشان میدهد؛ شاید دلیل کم تر بودن نسبت نرخ مشارکت نیروی زن به مرد را در ایران نسبت به سایر کشورهای یاد شده در بالا بودن نرخ بیکاری چشمگیر هم مرد و هم زن دانست که سرمایه گذاریها و تخصیص منابع مالی بر اساس پتانسیل های جمعیتی صورت نمیگیرد.
نتایج این معیارها برای برخی متغیرها در آزمون یاد شده و در مقایسه با مقدار بحرانی در سطح ٥ درصد فرض صفر مبنی بر وجود ریشه واحد برای برخی متغیرها قبول و نتیجه میشود که برخی متغیرها در سطح مانا نیستند، ولی این مسئله مشاهده میشود که متغیرهای نسبت نرخ مشارکت نیروی زن به مرد، نسبت اشتغال زنان به کل جمعیت و جمعیت زنان (درصد از کل ) ساکن از درجه صفر (٠)I بوده و نیازی به تفاضل گیری ندارد و متغیر رشد تولید ناخالص داخلی سرانه در سطح و با در نظر گرفتن عرض از مبدأ و هم چنین ، با نظرگرفتن عرض از مبدا و روند، ایستا نیست ."