خلاصة:
قرآن کتاب الهی، کلام خداست ما انسان ها برای فهم مراد دیگران و تفهیم مراد خود به آن ها، از یک وسیله ارتباطی به نام کلام استفاده می کنیم . خداوند حکیم نیز به تبع همین ویژگی بشر، با او از طریق کلام ارتباط برقرار کرده است. سخنان خداوند متعال در قرآن، به سه حالت می باشد: یا نص است که در حجیّت آن شکی نیست، یا متشابه است که معنای آن به وسیله دلایل و قرائن دیگر روشن می شود، و یا ظاهر است که
دلا لت آن ها بر معنای ظاهریشان ظنّی است؛ یعنی: احتمال می دهیم که مراد، خلاف معنای ظاهری باشد. اصولیین به این احتمال ضعیف و سست اعتنا نمی کنند، و می گویند: بنای عق بر این است که این احتمال مرجوح و سست است و قابل اعتنا نیست، ولی اخباریّون معتقدند چون دلا لت ظاهر، ظنّی است نم یتوانیم دانش آموخته به آن استناد کنیم و باید بوسیله اخبار و روایات معنای آن را بفهمیم، چرا که مخاطبان واقعی قرآن ائمّه علیهم السّلام می باشند و عمل به ظواهر قرآن تفسیر به رای است، و ما از تفسیر به رای منع شده ایم. اصولیین با دلایل محکم این شبهات را رد کرده اند، و عمده دلیل آن ها این است که: عقاء، ظاهر کلام را حجّت می دانند، پس چرا ظاهر کلام خدا، که فصیح ترین کلام است حجّت نباشد؟ در حالی که
شارع مقدس از عقاء بلکه رئیس آن هاست. وعمل به ظواهر قرآن نه تنها تفسیر به رای نیست بلکه اصلاتفسیر نیست چرا که تفسیر یعنی کشف قناع، در حالی که ظاهر هیچ پوشش و قناعی ندارد.
ملخص الجهاز:
در ايـن مقالـه حجيـت يـا عـدم حجيـت ظواهـر قــرآن مــورد بررســي قــرار مــي گيــرد کــه در ايــن بــاره ميــان فقهــاي إماميــه اختــلاف نظــر اســت ؛ چـرا کـه گروهـي از آن هـا بـه نـام أخباريـون معتقدنـد کـه ظواهـر قـرآن حجـت نيسـت ، بنابرايـن نميتوانيــم ظواهــر قــرآن را اخــذ کنيــم و طبــق آن حکــم کنيــم بلکــه بايــد از أخبــار و روايــات اسـتفاده کنيـم ؛ ايـن در حالـي اسـت کـه أخباريـون معتقدنـد ظواهـر أخبـار و روايـات أئمـه ؟ حجـت مـي باشـد .
ثانيـا: ظهــور ايــن روايــات در ايــن اســت کــه از اســتقلال بــه رأي و اکتفــا کــردن بــه استحســان در تفسـير مجمـوع قـرآن و مخصوصاپيچدگـي هـاي آن بـدون مراجعـه بـه أئمـه ؟ کـه ناسـخ و منســوخ ، عــام و خــاص ، ظاهــر و باطــن قــرآن را مــي شناســند، نهــي شــده اســت و پــر واضــح اسـت کـه چنيـن کاري جايـز نيسـت و تنهـا چيـزي کـه علمـاي اصـول جايـز مـي داننـد اعتمـاد و تمسـک بـه برخـي از آيـات احـکام اسـت کـه بـا وجـود نبـودن قرينـۀ برخـلاف ظاهـر آن هـا از / سال بيست و چهارم 172 نقد و معرفي طـرف خداونـد حکيـم بـاز هـم در معنـاي خـود ظهـور دارنـد و اصـل هـم ايـن اسـت کـه قرينـه اي بــر خــلاف آن هــا وجــود نــدارد .