خلاصة:
سخن از وحدت امت اسلامی، بدون پرداختن به تقریب مذاهب اسلامی، به عنوان مبنای نظری آن، بی معناست. تقریب مذاهب، بهترین راهکار برای کاهش اختلافات مذهبی و عقیدتی است. این مهم، در کنار نقش غیرقابل انکار اخلاق در نهادینه سازی سبک زندگی تقریبی در میان آحاد جامعه اسلامی، توجه جدی و موثر به اخلاق تقریبی را ضروری می سازد. هدف این نوشتار، تبیین اصول اخلاقی تقریب بر اساس اولویت است. این مسئله با استفاده از روش کتابخانه ای در گردآوری و روش توصیفی – تحلیلی در پردازش اطلاعات دنبال شده است. با توجه به مسائل و آسیب های عصری تقریب مذاهب اسلامی، بر اصول اخلاقی تقریب همچون: «پرهیز از دادن نسبت های ناروا به یکدیگر»، «همکاری در اصول و ارزش های مشترک و پرهیز از دامن زدن به اختلافات»، «پرهیز از اهانت به مقدسات یکدیگر»، «آزادی در انتخاب مذهب» و «توجه به خلوص نیت و هدف مقدس تقریب» تاکید شده است. اصولی که نادیده انگاری هر یک، پیامدهای کمی و کیفی قابل ملاحظه ای برای جامعه اسلامی، در پی خواهد داشت.
ملخص الجهاز:
برایناساس، ما در این مقاله مهمترین اصول و ارزشهای اخلاقی تقریب، که در عصر حاضر در جوامع اسلامی، نادیدهانگاری آنها از سوی پیروان مذاهب اسلامی و متصدیان تقریب، بهعنوان مسائل اخلاقی، موجب پیدایش مشکل بزرگ تفرقه و نزاع و کند شدن حرکت تقریب شده است، شناسایی کرده و با توجه به ملاک و معیارهای ذیل آنها را اولویتبندی نموده و با روش مراجعه به آموزههای اخلاقی اسلام و اصول و ارزشهای اخلاقی پذیرفته شدة جهانی، تلاش میکنیم به توجیه و تبیین آنها بپردازم.
دادن نسبتهای ناروا و غیرواقعی به یکدیگر، در میان پیروان مذاهب اسلامی، پدیدهای است که در طول تاریخ اسلام صدمات فراوان و غیرقابل جبرانی به پیکرة اسلام و وحدت مسلمانان وارد کرده است، بهطوری که موجب شکافهای عمیق بین صفوف مسلمانان گردیده و با عمیقتر شدن این شکافها، خواه ناخواه نسبتهای ناروا نیز همواره بیشتر شده است؛ زیرا جدایی و ایجاد فاصله میان مسلمانان و از بین رفتن زمینههای گفتوگو و تفاهم، منجر به عمیق شدن اختلافها و عدم شناخت صحیح از عقاید یکدیگر گردیده است.
در خصوص نقد یک مذهب نیز توجه به سه نکته از اهمیت ویژهای برخوردار است: اولا، باید دقیقا مشخص شود که یک مبحث مربوط به آن مذهب، چه دیدگاهی، از چه کس یا کسانی و یا در چه کتابی، میخواهد مورد نقد و بحث قرار گیرد؛ زیرا صرف مشاهدة انجام یک عمل از سوی تعدادی از افراد منتسب به یک مذهب، و یا مطلبی در یک کتاب عالمی از علمای یک مذهب، نمیتوان با قاطعیت آن را بهعنوان عقیده به آن مذهب منتسب کرد؛ زیرا چه بسا خود پیروان آن مذهب و یا اکثر آنها، این مطلب را قبول نداشته باشند.