خلاصة:
دوران حکومت قاجار مصادف با شکلگیری اندیشه ملیگرایی در جهان بهتأثیر از انقلاب فرانسه بود. وقوع انقلاب مشروطه، بازتاب ورود این اندیشهها به جامعه ایران بود و ایرانیان که در نظام استبدادی، بندگان پادشاه به شمار میآمدند، خواستار حقوق ملی و شهروندی شدند. مفهوم ملت پس از ورود به ایران در تقابل با تفکرات مختلف، به اشکال متفاوتی تعبیر شد. این مقاله، گوناگونی برداشت از مفهوم ملت را در میان اقشار مختلف روشنفکران، علما، حاکمان، تودههای مردم وگروههای تأثیر گرفته از اندیشههای مارکسیستی بررسی مینماید و به این نتیجه میرسد که هر کدام از گروههای مزبور با توجه به زمینه فکری و تأثیری که از اندیشه ها و محیطهای فکری مختلف گرفتند، مفهوم متفاوتی از ملت در نظر داشتندو در بسیاری موارد، تنها یک جابجایی واژگانی بینمفاهیم رعیت و ملت اتفاق افتاد و ملت به همان مفهوم رعیت بکار رفت.
ملخص الجهاز:
"در واقع در تمام این استدلالات معتقد بود، قوم ایرانی در ابتدا فاقد تمام این ضعف ها بود و قوانین حاکم بر جامعه ایران پیشرفته و انسان دوستانه بود و ایرانیان نیز دارای اخلاق سروری، بزرگواری و شرف بودند و اعراب را به عنوان ویران کنندگان عظمت باستانی مورد انتقاد قرارداد و نوک تیز تمام حملاتش به سوی آنان بود و اقوام مهاجم و حکومت گر دیگر چون : ترکان و مغولان را در مرحله بعدی قرار میداد، زیرا برای نخستین بار، اعراب بودند که شکوه باستانی و اخلاق پسندیده ایران را مورد تاخت و تاراج قرار دادند( آقاخان کرمانی ، ١٢٨٠ق :٢١، آقاخان کرمانی، بی تا:٣ و آقاخان کرمانی، ١٣٨٧: ٤٥-٤٦) طالبوف به عنوان یکی از روشنفکران این دوره ، با تأثیر پذیرفتن از اندیشه های رایج در قفقاز، مفهوم ملت را همانند مفهوم ناسیون در اروپا مطرح کرد.
نوشته های آنان در زمینه لزوم ترویج علوم و فنون و خوداتکایی در زمره مهم ترین مهیا کنندگان زمینه فکری انقلاب مشروطه ایران و در واقع ، تحقق بخشی به اندیشه های ملی گرایانه به شمار می آیند، اما پایین بودن سطح سواد اقشار مردم مانعی بر دست یابی به آگاهی کافی در این زمینه بود و مفهوم ملت و حقوق آن بر همگان روشن نگردید و در نهایت دست یابی به آن حقوق برایشان ممکن نشد."