خلاصة:
امروزه بررسی مناسبات میان علم و دین در گرو تعیین موضع در قبال مسئلة پیدایش انسان است. نسبت میان آموزههای قرآنی و یافته های تجربی در این مسئله، پرسشی است که علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر آیات مربوط به انسان و پیدایش او درصدد پاسخ به آن برآمدهاند. در این میان مولف المنار در تلاش هرچه بیشتر برای برقراری و اعلام همنوایی کامل میان این دو است. در مقابل المیزان به صورت جدی
سعی در به چالش کشیدن روشمند و هدفمند علوم تجربی دارد. اگرچه سلوک المنار در حل این مسئله از انفعال مولف در برابر علوم تجربی حکایت دارد، اما در مقابل نویسندة المیزان از روشهای گوناگونی برای رد علوم تجربی بهره برده است. با این همه، هیچیک از تفاسیر المنار و المیزان مبانی معرفتشناختی رویکرد خود را، حتی تلویحا، بیان نکرده اند. از این رو دستیابی به الگوی جامع مناسبات علم و دین از این رهگذر بسیار دشوار است.
ملخص الجهاز:
"محمد رشیدرضا خود پیرامون این مسئله به صورت شفاف موضع گیری نمیکند؛ اما با نقد کسانی که مبنای اول را پذیرفته اند، گرایش خود به دیدگاه اختلاف نسل انسان ها در ریشه پیدایش را نیز نمیتواند پنهان کند: «اگر مفسرین واژة نفس واحدة را به آدم تفسیر می کنند، این مطلب را نه از نص آیه و نه حتی از ظاهر آن استنباط می کنند؛ بلکه آن را از مسئله ای مسلم نزد خود، یعنی ابوالبشر بودن جناب آدم ، وام می گیرند» (همان ، ص ٣٢٥).
در میان مفسران سدة ما، به یقین محمد رشید رضا از ظهور داروینیسم و اختلاف دانشمندان رشته های گوناگون در این انگاره ، آگاهی داشته است ؛ چرا که ایشان در توضیح وجه جمع میان دیدگاه های مختلف در زمینه یگانگی یا تعدد اصناف بشر در ریشه پیدایش ، به وضوح از این فرضیه یاد میکند: «در خلق انسان از جنس واحد، میان دو دیدگاهی که مورد اختلاف مردم در این عصر است تفاوتی وجود ندارد.
حال سؤال این است که آیا از نظر المنار میتوان در پیدایش این صنف از انسان ها فرضیه «تکامل انواع » یا به عبرت دقیق تر «تبدل انواع » را پذیرفت ؟ محمد رشید رضا در تفسیر آیه مبارکه هو الذی خلقکم من طین ثم قضی أجلا و أجل مسمی عنده ثم أنتم تمترون ( انعام / ٢) به آفرینش اصول و ریشه تمام موجودات زندة زمین ، توسط خداوند متعال اشاره می کند: «خداوند متعال آدم ابوالبشر را از طین آفرید، همان گونه که ریشۀ دیگر موجودات زندة روی زمین را آفرید» (رشیدرضا، ٧ / ٢٩٦)."