خلاصة:
این نوشتار بر اساس آخرین اثر هوسرل بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی هوسرل بر دو مقوله اصلی تاکید می کند: از یک سو علم جدا شده از زندگی و فرهنگ بشر به بحران می انجامد و ریشه یابی بحران نیازمند تامل غایت شناختی تاریخی است. هوسرل با پژوهش غایت شناختی تاریخی در بارة معنای اولیة علم و جستجوی - بداهت های اولیه ای که علم بر آن استوار شده، می کوشد تا راهی برای خروج از
بحران بیابد. از سوی دیگر، او زیست جهان را به عنوان بنیاد و زمینه ای که علم بر آن استوار می شود معرفی می کند و با تشخیص تقدم زیست جهان از حیث اعتبار وجودی، سعی دارد به سرچشمه های شهودی علم بازگردد. زیست جهان به مثابه علم جدید، افق رسوب تاریخی معناها و آگاهی از آن متضمن آگاهی «بنیاد معنی» از تاریخ قصدی است. بنابراین در پدیده شناسی متاخر هوسرل، هم بر نقش تامل
تاریخی به مثابه رویکردی برای شناخت سیر تفکر و علم تاکید می شود و هم تاریخ همچون افق و بستر علم درنظر گرفته می شود .ایدة اساسی این نوشتار آن است که در تدوین یک فلسفة تاریخ برای علم در چارچوب اندیشة متاخر هوسرل، مفهوم بحران نقش اصلی ایفا می کند. با توجه به بحران علم، هوسرل چگونه از مولفة تاریخ بهره می جوید؟ آیا هوسرل با تشخیص بحران، از مفاهیم عقل، فلسفه و علم رویگردان شده و به نسبی گرایی و تاریخ گرایی متوسل می شود یا همچنان به رویای «فلسفه به مثابه علم متقن» باور دارد و در جهت احیای عقل و بهبود علم می کوشد؟
ملخص الجهاز:
هوسرل با پژوهش غایت شناختی - تاریخی به بحران تیرگی یا پوشیدگی ایده اولیه علم واکنش نشان میدهد به ویژه اینکه چگونه ایده آل اولیه شکل فلسفی جدید وجود بشر که آزادانه خودش و کل زندگی اش را از طریق عقل محض یا فلسفه قاعده مند ساخته و به شناخت کلی و مطلقا آزاد از پیش داوری از جهان و انسان منجر میشود، بعدا با ایده آل علم تحصلی یا عینی عوض شد و مهم تر اینکه دلایل این دگرگونی پوشیده ماندند.
این ناتوانی برای پرسش از سنت علم به ساختن علم جدید بر اساس پیش فرض هایی منجر شد که خود علم از آن آگاه نبود در نتیجه به رغم هدف انقلاب گالیله ، آزادسازی علم از اصول اساطیری- دینی و باز تأسیس همزمان آن بر فرض های هندسی- ریاضی به معنای از دست رفتن نیاز به خودمختاری یا بی پیش فرض بودن است که از طریق آن علم میتواند بر وجود خودش حاکم شود.
هوسرل با تأکید بر تمامیت پیش فرض های فراموش شده علم جدید (در جریان موفقیت های نظری و تکنیکی آن ) در قالب زیست جهان به مثابه افق تاریخی رسوب معناها، وظیفه فلسفه استعلایی را کاوش در معنای زیست جهان و دلالت این مفهوم برای علوم میداند.
Husserl, Edmund, The Crisis of European Sciences and Transcendental Phenomenology, David Carr, Northwestern University Press,1970.