خلاصة:
در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ وﺟﻪ اﺧﻼق، ﯾﻌﻨﯽ اﺧﻼق ﻋﻤﻠﯽ ﯾﺎ ﺗﻌﻬﺪ ﺗﻌﻤﯿﻢﯾﺎﻓﺘﻪ، در ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﻮردﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. روﯾﮑﺮد اﺻﻠﯽ در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﻠﻔﯿﻘـﯽ و ﭼﻨﺪﺑﻌـﺪی ﻧﻈـﻢ اﺟﺘﻤــﺎﻋﯽ اﺳــﺖ؛ ﭼﺮاﮐــﻪ در آن ﺑــﻪ ارﺗﺒــﺎط وﺛﯿــﻖ ﻧﮑــﺎت ﻣﺤــﻮری ﻧﻈﺮﯾــﻪﻫــﺎی ﺗﺮﺑﯿﺘــﯽ ﺗﻮﺟــﻪ و از ﺗﻘﻠﯿﻞﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺮﺳﻮم اﺟﺘﻨﺎب ﺷﺪه اﺳﺖ. روش اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﺑﻨﺎ ﺑﻪ اﻣﮑﺎﻧـﺎت و ﻣﺎﻫﯿـﺖ ﺗﺤﻘﯿـﻖ، روش ﻣﯿﺪاﻧﯽ ﺗﻠﻔﯿﻘﯽ و ﻋﻤﺪة ﮔﺰارش ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ اﺳﺖ. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﻮردﺗﺤﻘﯿـﻖ، ﺷـﺎﻣﻞ 739 ﻧﻮﺟﻮان از 9 دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن ﻣﺘﻔﺎوت در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﺎن ﺗﻬﺮان ﺑﻮده اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، وﺟﻪ ﻋﻤﻠـﯽ اﺧـﻼق ﺑﻪ دو ﺑﻌﺪ اﺻﻠﯽ ﺗﻌﻬﺪ ﻋﺎمﮔﺮا و ﺗﻌﻬﺪ ﺧﺎصﮔـﺮا ﺗﻘﺴـﯿﻢ ﺷـﺪه؛ ﮐـﻪ ﺷـﻌﺎع ﺑـﻪﮐـﺎرﮔﯿﺮی ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎی اﺧﻼﻗﯽ را در ﮐﺎﻧﻮن ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار داده اﺳﺖ. ﻧﺘـﺎﯾﺞ، ﭼﮕـﻮﻧﮕﯽ ﺗﺄﯾﯿـﺪ ﻓﺮﺿـﯿﻪﻫـﺎی ﺗﺤﻘﯿـﻖ را آﺷـﮑﺎر ﻣﯽﺳﺎزد. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ رﮔﺮﺳﯿﻮﻧﯽ ﭼﻨﺪﮔﺎﻣﻪ ﺣﺎﮐﯽ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﺳﻄﺢ ﻓﺮد، ﯾﻌﻨﯽ اﻋﺘﻤﺎد ﻋﺎمﮔﺮا، اﺣﺴﺎس ﻋﺎمﮔﺮا و ﺻﺪاﻗﺖ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ آﺷﮑﺎرﺳﺎزی ﺣﻘﯿﻘﺖ، ﺑﯿﺶﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺗﻘﻮﯾﺖﮐﻨﻨـﺪه را در ﺗﻌﻬﺪ ﻋﺎمﮔﺮای ﺟﻮاﻧﺎن دارﻧﺪ. ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻧﻮاده، ﯾﻌﻨﯽ دو وﯾﮋﮔﯽ ﻣﺬﻫﺒﯽﺑـﻮدن ﺧـﺎﻧﻮاده و اﻧﺼﺎف واﻟﺪﯾﻦ در ﺗﻮزﯾﻊ ﻋﻮاﻃﻒ، ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻘﻮم ﺗﻌﻬﺪ ﻋـﺎمﮔـﺮا ﻫﺴـﺘﻨﺪ. از ﻣﯿـﺎن ﻣﺘﻐﯿﺮﻫـﺎی ﺳﻄﺢ ﻣﺪرﺳﻪ، ﻫﻤﮕﺎﻣﯽ در ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﯿﺶﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ را در ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺗﻌﻬﺪ ﻋﺎمﮔﺮا دارد و از ﻣﺘﻐﯿـﺮ ﺳـﻄﺢ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﯿﺰان ارزﯾﺎﺑﯽ از ﮔﺴﺘﺮش ﻋـﺪاﻟﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ در ﺗﻌﻬـﺪ ﻋـﺎمﮔـﺮای ﺟﻮاﻧـﺎن ﻧﻘـﺶ ﻣﺜﺒـﺖ اﯾﻔـﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﺆﯾﺪ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺧﺎصﮔﺮا، ﻧﻘﺶ ﻣﻘﻮم و ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ را در ﻣـﺪل ﺗﻌﻬـﺪ ﻋـﺎمﮔـﺮا دارد ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﻣﻘﺪم ﺑﻮدن ﺑﺮﺧﯽ وﯾﮋﮔﯽﻫﺎی ﺧـﺎصﮔﺮاﯾـﯽ ﺑـﺮای ﺗﻘﻮﯾـﺖ ﻋـﺎمﮔﺮاﯾـﯽ اﺳـﺖ و ﺑـﺎ داﺷﺘﻦ ﻣﺪلﻫﺎی ﻣﻮﺛﻖ، ﻧﺒﺎﯾﺪ از ﻣﺸﺎﻫﺪة اﯾﻦ ﺻﻔﺎت ﺧﺎصﮔﺮا ﻧﮕـﺮان ﺑـﻮد؛ ﺑـﻪ ﺷـﺮط آﻧﮑـﻪ ﭘـﺮورش اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻪ ﻓﺎز ﻋﺎمﮔﺮا وارد ﺷﻮد و در ﻓﺎز اوﻟﯿﻪ ﺧﺎصﮔﺮا ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ملخص الجهاز:
"درمقابل ، حضور متغیر هم دلی در مدرسـه در ایـن مـدل نیز نشانگر آن است که ، هرچه دانـش آمـوزان در محـیط مدرسـه بـه لحـاظ عـاطفی ، بیشـتر سرمایه گذاری کنند، تمایل آنان نسبت به رعایت عام گرای هنجارهای اخلاقی کم تـر مـی - شود؛ همچنین فشار درونی هنجار صداقت درمدرسه ، نقش تضعیف کننده بر تعهد عام گرای شاگردان می گذارد؛ به عبارت دیگر، هر چه دانش آموزان ، خودشان اخلاقی عمـل کـرده و بیش تر احساس کنند که دانش آموزان دیگر نیز در شعاع مدرسه هنجار صـداقت را رعایـت می کنند، کمتر مایل خواهند بود تا هنجارهای اخلاقـی را بـه شـکل عـام گـرا رعایـت کننـد.
مدل ٢، نشان می دهد که هرچه تفاوت ارزش انصاف در جامعه بـا ارزش ایـن فضـیلت برای دانش آموزان بیشتر باشد، تعهد خاص گرای آنان کـاهش مـی یابـد؛ بـه عبـارت دیگـر، هرچه دانش آموزان در مقایسـه بـا مـردم جامعـه ، ارزش انصـاف را بیشـتر ارج بنهنـد، تعهـد خاص گرای آنان ضعیف تر خواهد شد؛ همچنین در این مدل مشاهده می شود که در سـطح جامعه ، هرچه برآورد دانش آموزان نسبت به توزیع منصفانه و عادلانۀ منـابع اقتصـادی بیشـتر باشد، کمتر متعهد خواهند شد هنجارهای اخلاقی را به شکل خاص گـرا رعایـت کننـد؛ بـه عبارت دیگر، برآورد جوانان از عدم توزیع عادلانۀ منابع اقتصادی ، آنان را بیشتر در محـدوة گروه های کوچک تر فرو خواهد برد و تمایلات خاص گرای آنان را افزایش خواهد داد."