خلاصة:
پنلوپه مدی از برجستهترین اندیشمندان معاصر در حوزه فلسفه علم است. وی فلسفه ریاضیات طبیعت گرایانه را دنبال نموده و بر ضرورت مطرود انگاشتن آن دسته از فعالیت های فلسفی که با یافتههای ریاضی فاقد سنخیتند، تاکید میورزد. جایگاه خاص ریاضیات در متن کلگرایی کواین به عنوان هسته سخت در تعبیری لاکاتوشی، ضرورت کاربرد ریاضیات در علوم تجربی و نیز جهتگیری طبیعتگرایانه در قبال تلاقی علم و فلسفه از سوی کواین، مدی را در ارائه تفسیری خاص از افلاطون گرایی در ریاضیات یاری می رسانند. موضع ضد فلسفی ویتگنشتاین نیز تاثیری ژرف در تثبیت جایگاه ریاضیات کاربردی از سوی مدی دارد. در متن طبیعت گرایی مدی، ضد فیلسوف ویتگنشتاینی، عهدهدار حذف " لفاظیها یعنی همان نظریه پردازی های فلسفی اشتباه از قلمرو ریاضیات است. گفتار حاضر بر آن است تا از منظر کواین و ویتگنشتاین، ابعاد گوناگون تلاش مدی در مواجهه با فلسفه ریاضات به مدد موضع طبیعتگرایانه را تشریح نموده و با محوریت ریاضیات، جوانب گوناگون تلاقی علم و فلسفه را به تصویر بکشد.
ملخص الجهاز:
جایگاه خاص ریاضــیات در متن کل گرایی کواین به عنوان هســته ســخت در تعبیری لاکاتوشــی، ضــرورت کاربرد ریاضــیات در علوم تجربی و نیز جهت گیری طبیعت گرایانه در قبال تلاقی علم و فلسفه از سوی کواین ، مدی را در ارائه تفسیری خاص از افلاطون گرایی در ریاضیات یاری میرسانند.
با توجه به اینکه تاکنون به مقوله دوم یعنی کیفیت تأثیر ویتگنشتاین در آرای مدی، به صورت تفصیلی، کمتر پرداخته شده ، نوشتار حاضر با تمرکز بیشتر بر این مقوله ، ابعاد گوناگون تأثیرپذیری مدی از طبیعت گرایی ٢ کواین را نیز بررسی میکند.
مدی و فلسفه ریاضی طبیعت گرایانه کواین اما در کنار پرداختن به موضع ضد فلسفی ویتگنشتاین در رویکرد به ریاضیات و بررسی ابعاد گوناگون آن ، پرداختن به کواین نیز به عنوان الهام بخش مدی ضروری مینماید.
البته مدی در طبیعت گرایی در ریاضیات در دیدگاهی اعتدالی بر این باور است که پرسش هایی از جنس فلسفه اولی، اگر چه مطابق با مبانی طبیعت گرایی، محل بحث 3 ندارند اما مادامی که از دیدگاه علمی قابلیت طرح و بحث داشته باشند، مطرود، قلمداد نمیشوند.
Maddy 2002 : 201-202 غرض خود که همانا نقد این تلقی از افلاطون گرایی و فلسفه های ریاضی غیرکاربردی است را طلب میکند.
ویتگنشتاین عوارض حاصل از لفاظی را تحت عنوان سوء برداشت یا بدفهمی تعبیر میکند و معتقد است که بدفهمی عبارت است از انتقال بحث از واقعیت و عینیت به ریاضی، یعنی ما نمیتوانیم این واژه ها را با حفظ معانی تام و تماشان به قلمرو ریاضی بکشانیم ؛ وی بر این باور است که فلسفه ، یکی از علوم طبیعی نیست ).