خلاصة:
دانش زیبایی شناسی و هم چنین فلسفة هنـر، هرچند مولود عصر جدید و بـرآمـده از رویـکرد/ جدیـد بـه عـلم و حقیقت انـد، امـا پرسش از «امر/ زیبـا« و «هنـر«، پرسش هایی هستند که از دیربـاز اندیشة آدمی را به خـود مشغـول داشته اند. شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق « از حکمای بزرگ ایرانی - اسلامی در قرن ۶ هجری قمری ، مبـاحث مربوط به هنر و زیبـایی را، ذیل مباحث جهان شنـاسی و علم الانـوار و مفـاهیم ح،سـن و جمـال در حکمت اشراق مورد بررسی قـرار داده است . در آراء اشراقی سـهروردی ، «ح،سـن « حقیقتـی نـورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش ، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم م،لک نیز متجلّی گشـته است و زیبایی های محسوس و این جهانی ، نشانه و آیتی است از زیبایی هـای معقـول و آن جهـانی . از منظـر اشراقی علمی که بنیان / هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آیـد و تحقـق ایـن شـهود، آن گاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پـرواز« به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز« بیان می گردند، بر همین مبنا علم «تـاویل « نیز در فهم و تبیین زبـان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است . از این رو می توان گفت که «منطـق پــرواز «، «رمـز« و «تـاویل « سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که هم در حکمت اشراقی و هم در هنر اشراقی ، جزو اصول و مبـانی / بنیادین بـه شمار می روند و هنر یا حکمت اشراق آن گاه ظهور می یـابد و بنیـان نهاده می شود که هر سه ضلع این مجموعه را با هم در نظر آوریم .
ملخص الجهاز:
برای تبیین معنا و مفهوم هنر اشراقی ابتدا باید بتوان به تعریفی دقیق دربارٔە مفهـوم ح،سـن و زیبایی در حکمت اشراق دست یافت ، لذا مسئلة اصلی و محور مباحث مطرح شده در این تحقیق آن است که ح،سن و زیبایی در حکمـت اشـراق دارای چـه معنـا و مفهـومی بـوده و در مباحـث هستی شناسی و معرفت شناسی اشراقی از چه جایگاهی برخوردار است ؛ تا در ادامه بتوان بر مبنای این تعریف به تبیین هنر اشراقی بر مبنای آراء و مبانی اشراقی سهروردی بپردازیم .
تمهید سهروردی برای رسیدن به مرتبة معرفت حقیقـی / اشراقی که همان ادراک شهودی است ، این است که سالک با پای نهادن در قوس صـعود هسـتی در نهایت بتواند با فهم «منطق پرواز«، معراج را به عنوان نمونه ای آرمانی از حقیقـت / سـلوک، در درون خویش بازآفرینی کند؛ در این مرحله است که حکیم یا هنرمند اشراقی می تواند به معرفـت حقیقی و شهود/ راستین ح،سن و حقیقت نائل آید.
« این تحقیق بر این فرض مبتنی است که اگر این سه اصل بنیادین یعنی : «منطق پرواز«، «رمـز« و «تـأویل « را در حکمت منسجم اشراقی سهروردی با هم در نظر بیاوریم ، آن گاه مـی تـوان بـه تبیینـی دقیق و درست از جایگاه ح،سن و زیبایی در حکمت اشراق دست یافت و مقام حقیقی هنـر و هنرمند را در نظام فکری سهروردی و حکمت اشراقی او باز شناخت ؛ در این صورت است که می توان آثار هنـری دوره های مختلف هنر ایرانی به ویژه دوران بعد از سهروردی را به درستی مورد بررسی و مطالعـه قـرار داد.