ملخص الجهاز:
"آیا آنکه میخواهد حرفی بزند که هیچکس آن را قبول نمیکند و اصلا حرفی بزند که مطابق مدروز هنری نیست،به شجاعت انسانی و به دل و جرأت نفسانی احتیاج ندارد؟آدم باید خیلی شجاع باشد که بتواند زل بزند در چشم های دیگران،طولانی طولانی و بگوید:«من این را نمیپسندم» 4-فهرست طولانی«تخلفات!»دریانیان سولماز دریانیان،در کتاب کوچک و کمحجمی خود«شاید اسم من...
سولماز اما هنوز و خوشبختانه-در همان دوران ژرف کودکانگی به سر میبرد و باز هم خوشبختانه، هنوز به دنیای بزرگترها و از ما بهتران،به دنیای مد و تئوریهای ادبیشان راه باز نکرده و همین است که توانسته در این کتاب،روی پاهای خودش بایستد و جرأت کند همانگونه که خودش میبیند و حس میکند و میاندیشد،زندگی کند؛نه حالا زندگی که شعر بنویسد و نقاشی بکشد و کتاب چاپ کند.
»در ذهن خواننده،تصویرها همراه با آرامشی سرد،سنگین، خاکستری،مرموز(آرامش قبل از توفان؟)،یک به هر شاعر با هر شعرش باید بتواند ما را در برابر یک حادثه زبانی بدیع قرار بدهد؟حادثهای که از قبل رخ نداده و تکرار مکررات پیش از خودش نباشد یک حک میشود و با تکرار برای خود جا باز میکند و به همراه آن،لرزش اضطراب،تشویش درونی و دلهرهای آرام و کند شکل میگیرد که نویسنده چه میخواهد بگوید؟با مطرح کردن«گردش»،«دختر کوچکتر»،«گوشه خیابان»،...
اما آنچه اینجا باید مورد توجه قرار گیرد،این نیست که طرح یک آسیب اجتماعی و بیان آن توانسته تلخی فاجعه را به ذائقه خواننده انتقال دهد،بلکه این درهم تنیدگی شهودی شکل و محتوا در ذهنیت شاعرانه است که قدرت انتقال معنا را در ساختار درخشان و مادی اثر(که به صورت ساختمان مکتوبی از مصالح ادبی،پیش چشم ما قرار میگیرد)،به نمایش میگذارد."