خلاصة:
بیگمان تعلیم گزارههای بلند و متعالی قرآنی به کودکان آن هم بهشیوهای پویا و موثر ظرافت خاصی میطلبد. این مقاله با هدف بررسی راههای تعلیم اندیشه دینی خداشناسی در ادبیات کودک در پی پاسخ به این پرسشهاست که تعلیم خداشناسی در شعر کودک چه اهمیتی دارد؟ شاعران ادبیات کودک با چه شگردهایی تلاش میکنند که کودک را بیشتر با خدا آشنا کنند تا تعلیم این اندیشه اساسی دینی جذاب و موثر واقع شود؟
روش تحقیق، تحلیل محتواست که پس از مطالعه مجموعههای شعری شاعران ادبیات کودک که با موضوع خداشناسی مرتبط بودند، شگردهای تعلیم خداشناسی به کودک استخراج شد. معرفی صفات خداوند، آشنا کردن کودک با پدیدههای طبیعی، یادآوری و برجسته کردن نعمتهای الهی، آموزش دعا و نیایش از جمله راههای شناساندن خدا به کودک در شعر کودک است.
No doubt, teaching great and transcendental Quranic propositions to children, through a dynamic and effective method, requires a special delicacy. The present article aims at investigating the ways of teaching religious thought in knowing God in childish literature and seeks to answer the following questions: “What is the importance of teaching theology to children?” and “what devices do composers of childish poems use to familiarize children with God in an effective and interesting way?” The research method was content analysis, and we extracted the devices in teaching theology to children after studying the collections of poems related to theology composed for children. Introducing God’s attributes, familiarizing the children with natural phenomena, recalling and highlighting God’s blessings, and teaching prayers are among ways of familiarizing children with God in childish poems.
ملخص الجهاز:
عالم وجود، پرتو تجلی حق است و خدا در صورت عالم جلوهگر میباشد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} شاعر کودک برای رسیدن به هدف غایی که خداشناسی است از آیه «وَ مِنْ آیاتِهِ یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ َلآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (روم، 24) استفاده میکند و با زبانی کودکانه این مفاهیم را اینگونه میسراید: در غرش رعد/ در ناله باد/ در گریه ابر/ بر دشت آباد// در قامت کوه/ در چهره خاک/ در غنچه گل/ در چشمه پاک// در هر ستاره/ در نور خورشید/ در روی مهتاب/ وقتی که خندید// در بیشه سبز/ در کوچ مرغان/ در پیچش رود/ در شعر باران// هر گوشه دیدم/ لطف خدا را/ من دوست دارم / این آیهها را (علاء، 1390، ص2).
شاعران کودک برای شاعرانه ساختن و ایجاد تناسب موضوع و مخاطب، به اقتضای فهم و درک مخاطب از مظاهر آشنای طبیعت که در حوزه ذهنی کودک وجود دارد، استفاده کردهاند و با این روش لحنی کودکانه به شعر بخشیدهاند؛ آنچنانکه در این ابیات دیده میشود که شاعر از گلها و درختان، کودک را متوجه خالق میسازد و با اشاره به نقاشی که یکی از علایق کودک است، خداوند را نقاش گلها و گیاهان میداند: دیروز میگشتم/ در باغ زیبایی// آنجا پر از گل بود/ به به چه گلهایی// برگ درختان را/ باران صفا میداد// دلتنگی گل را/ بلبل شفا میداد// گفتم به گوش باغ،/ این نقشها از کیست؟// پیداست استاد است/ نقاشیاش عالی است!// آن باغ زیبا گفت:/ نقاش این دنیا،// تنها خداوند است/ آن خالق یکتا (صمصامی، 1395، ص84−85).