خلاصة:
انسان از ابتدای تاریخ به ویژگی بنیادین تقابلهای دوتایی اعتقاد داشتهاست. شاید به همین دلیل، نویسندگان رمان، در ساختار روایی داستانهایشان از این امر خواسته یا ناخواسته بهرهبردهاند. این موضوع، به طور ویژه، مورد توجّه نظریهپردازان ساختگرا واقع گردیده است. یکی از مقولات عمدۀ نقد ساختارگرا، تحلیل محتوا از طریق معنای تقابلهای دوگانه است که توسط گاستون باشلار در نقد آثار ادبی، بویژه در روایت وارد شدهاست.یکی از حوزههای روایت، داستانهای مربوط به جنگ است که دغدغۀ اصلیاش پرداختن به محتواست و خود، حاصل تجربۀ تنگاتنگ انسان با موضوع تقابلها است. در نتیجه به نحو فزایندهای، تحت تأثیر این روش نقد ساختگرا قرار گرفتهاست. نقد ساختگرایانه کمک میکند تا این گونه آثار که در بافت متنی خود، محتوا و دلالتهای معنایی گستردهای را پنهان ساختهاند، به خوبی تحلیلشوند. رمان «گلاب خانم» اثر قاسمعلی فراست نمونهای از رمانهای جنگ است که در ساختار روایی خود از این مقوله بهرهبرده و به همین دلیل، گزینۀ تحلیل و نقد این مقاله است؛ از این رو، ابتدا مبانی نظری مرتبط با موضوع تبیینمیگردد، سپس ضمن واکاوی نمونههای متنی، تقابلهای محتوایی مستخرج از بافت داستان، به کمک عناصر روایت تحلیل میشود.
From the beginning of history, man has always believed in the substantial nature of binary contrasts. Perhaps for this reason, novelists have intentionally or unintentionally made use of this point in the narrative structure of their stories. This subject has sparked a special interest in structuralist theorists. One of the major categories of structuralist criticism is content analysis through the meaning of binary contrasts, which has been introduced by Gaston Bachelard in literary criticism, especially in narration. War stories form one of the narrative fields, which are a result of mans close experience with binary contrasts and the main concern of which is working on the content. Therefore, They have been largely the subjects of structuralist criticism. Structuralist criticism helps these works, which have a wide range of hidden contents and signifieds in their contexts, get properly analyzed. Golab Khanoom by Qasemali Farasat is an example of war novels, which has took advantage of this category in its narrative structure. For this reason, it has been chosen as the subject of analysis and criticism in this study. The present research, first, attempts to explain the relevant theories, and then, analyze the content contrasts extracted from the context of the story with the help of narration elements, while looking at text samples.
ملخص الجهاز:
گرماس نشانه شناس لیتوانیایی نیز، دستوری از روایت ارائه میدهد که بر طبق آن ، اساس کار بر تقابل های دوگانه ای است که آن را «ساختار بنیادی دلالت متن » مینامد (سجودی، ١٣٧٨: ٧٥-٧٤) و دربرگیرندة صورت های معنایی حاصل از تضادهایی، مثل (زن / مرد، پیر/ جوان ، حیوان / انسان و غیره ) است (کالر، ١٩٧٥: ٧٧) که در نهایت باید تمام شود (سرشار، ١٣٨٨: ٩٥) و به قول مک کی استعاره ای از زندگی است که زیستن را در کشمکش ظاهرا بیپایانش تعبیر- مینماید (مک کی، ١٣٨٧: ١٤١).
درخصوص نقد عملی نیز مقاله های «نشانه شناسی ساختارهای تقابلی روایت در داستان بیژن و منیژه » با رویکرد تصویرپردازی از نگارنده در مجموعه مقاله های هشتمین همایش زبانشناسی ایران و «پژوهشی در عنصر آب ، با نگرشی بر شعر کسایی مروزی» از بهروز حسن نژاد در نشریۀ ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد اسلامی جیرفت منتشرگردیده ، اما در خصوص تقابل های معناگرایانه در نظریۀ باشلار که توجه خاصی به روان - معنای عناصر متن دارد، مقاله ای منتشر نگردیده است .
٢-٢- معرفی رمان «گلاب خانم » داستان جنگ ، یکی از مقولات مهم در حوزة ادبیات فارسی است که علاوه بر دستاوردهای ایدئولوژیکی، رویکردهای تازة روش شناسی در امر نقد ادبی را به خود جذب نموده است ، چنانکه به منتقدان این حوزه فرصت میدهد تا بر مبنای نظریه های جدید، به تحلیل محتوای متن این گونه آثار بپردازند.
تقابل های معنایی این شخصیت : = تردید داشتن / یقین پیدا کردن در آغاز داستان ، شخصیت دچار شک و تردید است و جایگاه و ارزش جنگ را درکنمیکند: «آن روز موسی نتوانسته بود باور کند که نقاش به آن راحتی از آسیب دست هایش میگفت .