خلاصة:
در این مقاله به عنوان یک مقدمه نظری بر جنبش احیای تمدن ایرانی اسلامی تلاش می شود تا ملزومات تفکر احیاگری تمدن ایرانی اسلامی مورد کاوش و تحلیل قرار گیرد. برای انجام این منظور، نخست در بخش اول علل و ریشه های زوال تمدن ایرانی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرند تا این رویکرد تاریخی انتقادی محملی برای درک شرایط کنونی و بستری برای شناختن ضعف ها و نقصانها و در نهایت ارائه راهکارهایی برای احیا کننده تمدن ایرانی اسلامی باشد. پس از آن در بخش دوم با طرح دیدگاههای منتقدان پروژه احیاگری تمدن یرانی اسلامی و سپس نقد آن، امکان سنجی احیای تمدن ایرانی اسلامی، انجام می شود. به باور نویسنده پروژه احیای تمدن اسلامی، دور از واقعیت نیست و ظرفیت های مادی و معنوی اسلام و ایران آن قدر مهیاست که می توان با بازشناسی و تقویت آنها، بار دیگر شکوه و عظمت گذشته تمدن ایرانی اسلامی را بازیافت.
This paper attempts to explore the essentials of thinking about the revival of Islamic Iranian civilization as a theoretical introduction to the revival of Islamic Iranian civilization. For this reason، in the first part، causes and roots of the decline of Islamic Iranian civilization examined so that this critical historical approach serve as a context for understanding the current situation and identify the weaknesses and deficiencies and finally presenting strategies for reviving Islamic Iranian civilization. Then in the second part، the feasibility of reviving Islamic civilization has been done. The author believes that the revival of Islamic Iranian civilization is not far from reality، and material and spiritual potential of Islam and Iran is available so that by recognize and strengthen them we can once again recover the past glory of Islamic Iranian civilization.
ملخص الجهاز:
اعتقـاد بسـیاری بـر ایـن اسـت کـه استقرار مجدد وضعیتهایی که بتوان آن را تمدن اسلامی نامید امکان ناپذیر نیست ، اما پرسش این است کـه این رسالت و پرچم این بار در کجا برافراشته خواهد شد؟ آیا انتظار بازگشت یک وضعیت بهتر اسـلامی را باید از مغرب یا از مشرق جهان اسلام داشت ؟ به عنوان مثال آیا این امر برای سـایر مسـلمانان و حـوزه هـای تمدن اسلام ، قابل پذیرش است که کشورهایی مانند مالزی یا اندونزی ادعا کنند که پیشتاز تمـدن اسـلامی هستند؟ و یا این بار هم منطقه خاورمیانه که همواره منشأ ادیـان الهـی بـوده اسـت مـیتوانـد مجـددا تمـدن اسلامی را احیا کند؟ در این صورت ، نقش ایران در این زمینه چیست ؟ در هر حال واقعیتی که قابل پذیرش مینماید این است که ابتدا یکایک این حوزه ها باید در مسیر رشـد و توسـعه ملـی خـود، بـرای کشورشـان نوعی تمدن یا مدنیت اسلامی محدود بنا کنند و آن گاه تدریجا به یکدیگر گرایش یابند، نه آنکه اول یک وحدت سیاسی جامع برقرار شود و سپس طی یک حرکت دسته جمعی به بنای تمدن جدید اقدام شود، زیرا 28 تمایزات گسترده و عمیق قومی- سیاسی موجود اجازه نخواهد داد که جهان اسلام بدین نحـو وارد عرصـه جدیدی شود.