خلاصة:
خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی، با قلم و سخن راویان مرد گره خورده است. زنان بیش تر به مثابه ی ابژه ای منتسب به مرد جنگ، هم چون همسر و مادر شهید، در این روایات نقش داشته اند. در این میان کتاب دا اثری متفاوت است. در این مقاله سعی شده است تا با کمک روش و نظریه ی تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی دا بپردازیم. با توجه به نظریه و روش فرکلاف، یکی از مهم ترین این نظریه پردازان، به تحلیل و بررسی کتاب دا و رابطه ی آن با گفتمان مسلط جامعه پرداخته می شود. فرکلاف به سه بعد متن، پرکتیس گفتمانی و پرکتیس اجتماعی توجه دارد. به نظر می رسد کتاب دا قصد دارد تا بر خلاف گفتمان سنتی، نقش های دیگر زنان را در جنگ مورد تاکید قرار دهد. به علاوه، این کتاب سعی در برساخت زبانی زنانه نیز دارد که در آثار متناظر آن یافت نمی شود. کتاب خاطرات دا قصد دارد تا پا از حوزه ی گفتمان سنتی فراتر نهد و به نظر می رسد در این راه موفق شده است. دا با کرداری مردانه و گفتاری زنانه از متون میان گفتمانی خویش فراتر رفته و به خلق متنی نو دست می زند.
Memories of the imposed Iraq war against Iran were linked to men’s narratees. More women played a role as an object linked to solider، such as martyr’s mother and wife. Da is a different book. In this article، we try to study Da and its relation to the dominant social discourse، with using Fairclough theory and method. He mentioned three-dimensional framework for studying discourse: analysis of language texts، analysis of discourse practice and analysis of socio-cultural practice. We will show Da، unlike the traditional discourse، emphasis on the other roles of women in the imposed war. In addition، Da tries to make a female verbal construction that it is not found in similar women books. Da goes beyond the traditional discourse of women’s role in war، and seems to have succeeded in this way. With a male act and female speech، Da creates a new text and a new discourse.
ملخص الجهاز:
گرچه این روند همیشه یکسان نبوده و در چند مورد زن بهمثابة شخص حاضر در جنگ معرفی شده است، در بیشتر موارد جنگ متنی مردانه بهشمار میرود که با نقشهای سنتی زنانه در تناقض است.
گرچه نقش سنتی نیز در قسمتهایی مثل دختر شهید و خواهر شهید حفظ میشود، آنچه گفتمان اصلی را شکل میدهد، مخالفت با فرهنگ مردانه است.
راوی همیشه سعی دارد نقش کلیشهای زنان را در زمان جنگ و نیز مخالفت صریح خود را با این فرهنگ مردانه آشکارا بیان کند.
مارجوری ال دوالت14 در کتاب روش رهاییبخش (1999م) میگوید حتی زنان نویسندة فمینیست نیز نمیتوانند متن خود را از زبان مسلط مردانه دور کنند.
او به دو کتاب اشاره میکند که هر دو اثری فمینیستی دربارة تجربة زنان است؛ اما یکی از این کتابها که زبان مردانه را برگزیده، پرفروش و مورد قبول بوده و دیگری که زبان و چینشی نو خلق کرده، به حاشیه رانده شده است.
اگرچه این تلاش به ثمر میرسد، باز در خود سلطة مردانه را بههمراه دارد؛ زیرا هزار و یک شب متنی است که مانند رحم زن از هر داستان آن داستانی دیگر زاییده میشود.
درمقابل همة مخالفتها، راوی به دست خود برادر و پدر را دفن میکند و بزرگ بودن این کار را بارها ازنظر دیگران مورد توجه قرار میدهد: «خسرو گفت: آره مامان میشناسم.
حال اگر زندگی و در موضوع یادشده جنگ را متنی برابر دیدگان مردان و زنان بدانیم، راوی زن در کتاب دا چیزی را از این متن تفسیر و بازنمایی میکند که به دست هیچ مردی انجام نشده است.