خلاصة:
نظریه بینامتنی یا تناصّ به بررسی متونی میپردازد که متون جدید را پدید میآورند و
هر متن ادیی را به منزلة جذب و دگرگونسازی دیگر متون گذشته و یا همزمان با آن میداند.
روابط بینامتنی(تناصّ) با قرآن در حکمتهای نهجالبلاغه به طور آشکار قابل مشاهده است. در
یک تقسیمبندی تناص به سه نوع تناص اجترار (نفی جزئی)، تناص امتصاص (موازی) و حوار
(نفی کلی) تقسیم شده است. عملیات بینامتنی در حکمتهای نهجالبلاغه نشان میدهد که
بیشترین نوع تناص موجود در آنء از نوع تناص اجترار است. یعنی امام علی علیه السّلام گاه از کل آیه
و زمانی از قسمتی از آیه و یا کلماتی از آن بهره جسته تا هدف خود را بهتر به مخاطب القا
نماید.
التناص یستعرض النصوص التی تنشیء النصوص الجدیدة و یری أی نص ادبی کوسیلة لإستیعاب و تغییر النصوص السابقة او الحالیة. إن العلاقات التناصیة فی حکم من نهج البلاغة مع القرآن تظهر بوضوح. تنقسم التناص - فی تقسیم واحد- إلی ثلاثة اقسام: تناص إجترار، تناص امتصاص و تناص حوار. عملیة التناص فی حکم نهج البلاغة تدل علی أن تناص اجترار اکثر نوعا من التناص فیها أی ان الامام علیا7 استخدم کل آیة أو جزء من الآیة او کلمات من آیة لإظهار غرضه الی المخاطب بشکل أفضل.
the theory of intrarelationship or Tanas is dealing with those texts tha creates new texts and each text is the considered to absorb or manipulate other previous texts or contemporary texts. Tanas between Hikmah of Nahjul Balagheh and Quran can be seen clearly. In a kind of classification, Tanas is divided into three types of Ijterar (partial rejection), Imtesas (parallel), and Havard (complete rejection).
The intra relationship between Hikmah of Nahjul Balagheh and verses of Quran declares that the most frequent Tanas is Ijterar. In fact imam Ali used the whole verse, or a part of a verse or some words of a verse to transfer his meaning better.
ملخص الجهاز:
رابطه متن حاضر با متن غائب، رابطه اجترار و یا نفی جزیی است، زیرا امام7 با تغییر اندکی در آیه ذکر شده با متن غائب ارتباط برقرار کرده است.
(حکمت شماره 88، ص 642) در این حکمت، امام علی دو عامل ایمنی از عذاب الهی را برمیشمرد و بیان میدارد که یکی از آنها وجود مقدس رسول اکرم6 است و دیگری استغفار کردن، و برای اثبات ادعای خویش، آیه 33 سوره انفال را بدون کم و کاست مورد استشهاد قرار میدهد.
از این رو ارتباط متن حاضر با متن غائب، از نوع رابط نفی جزیی و یا اجترار است، زیرا بدون کم و کاست متن آیه را در حکمت خویش وارد ساخته و با متن غائب پیوند زده است.
نوع ارتباط هر دو متن، رابطه اجترار یا نفی جزئی است، زیرا آیه قرآن در متن حاضر بدون تغییر حضور دارد.
رابطه متن حاضر با متن غائب، از نوع اجترار یا نفی جزئی است، زیرا آیه بدون کم و کاست در حکمت امام7 وارد شده است.
(اعراف، 138) عملیات بینامتنی: میان متن حاضر و متن غائب، ارتباط و تناص برقرار است، از نوع اجترار یا نفی جزئی، زیرا امام7 آیه را بدون تغییر در متن خود آورده است.
(مدثر، 38) عملیات بینامتنی: امام7 بین متن حاضر و متن غائب یعنی قرآن رابطه تناص اجترار و یا نفی جزئی را آفریده است.
(حج، 11) رابطه بینامتنی: امام7 در این حکمت با متن غائب ارتباط برقرار کرده و نوعی از تناص اجترار یا نفی جزئی را خلق کرده، زیرا قسمتی از آیه را بدون تغییر آورده است.