خلاصة:
ﺟﺒﺮ و اﺧﺘﯿﺎر، از ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪﻫﺎی ﮐﻼﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﯿﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﻣﻄﺮح ﺷﺪ و ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﻗﻪ ﻫﺎی ﮐﻼﻣﯽ ﭼﻮن ﻗﺪرﯾﻪ، اﻣﺎﻣﯿﻪ، ﻣﻌﺘﺰﻟﻪ و اﺷﺎﻋﺮه درﺑﺎره آن ﻣﻮﺿﻌﯽ اﺗﺨﺎذ ﮐﺮدﻧﺪ. اﻫﻞ ﺣﺪﯾﺚ ﻋﺎﻣﻪ و ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﭘﺲ از آﻧﺎن اﺷﺎﻋﺮه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ آﯾﺎﺗﯽ از ﻗﺮآن ﮐﻪ در آن ﺑﻪ ﻓﺎﻋﻠﯿﺖ ﭘﺮوردﮔﺎر در اﻓﻌﺎل ﻣﻨﺴﻮب ﺑﻪ اﻧﺴﺎن اﺷﺎره ﺷﺪه و ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ در ﭘﺎس داﺷﺖ ﺗﻮﺣﯿﺪ اﻓﻌﺎﻟﯽ، ﺑﻪ ﺟﺒﺮ، ﮔﺮاﯾﺶ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺑﺮ ﻓﺎﻋﻠﯿﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ در اﻓﻌﺎل ﻣﻨﺴﻮب ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﺗﺄﮐﯿﺪ ﮐﺮده اﻧﺪ. در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن، اﻣﺎﻣﯿﻪ ﺑﺎ اﻟﻬﺎم از ﻣﻌﺎرف ﻧﻮراﻧﯽ اﻫﻞ ﺟﺒﺮ و اﺧﺘﯿ ﺑﯿﺖ ﺑﺎ ﻣﺮدود داﻧﺴﺘﻦ ﻫﺮ دو ﺑﺎور ﺎر در اﻣﺮ ﺑﯿﻦ »ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻓﺎﻋﻠﯿﺖ اﻧﺴﺎن راﻫﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ « اﻷﻣﺮﯾﻦ ﺷﻮد. رﺷﯿﺪ رﺿﺎ ﺑﻪ ﺷﺪت ﺑﺎ ﺑﺎور ﺟﺒﺮﯾﻪ و اﺷﺎﻋﺮه در ﺑﺎب ﻋﺪم ﻓﺎﻋﻠﯿﺖ اﻧﺴﺎن ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮده، و از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ اﻧﺪﯾﺸﮥ اﺧﺘﯿﺎر ﻣﻄﻠﻖ اﻧﺴﺎن و ﺗﻔﻮﯾﺾ را ﻧﯿﺰ ﻧﺎروا داﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ و ﺗﻼش دارد در اﯾﻦ ﺑﯿﻦ راﻫﯽ ، وﺟﺪان، ﻣﺠﻤﻮع آﯾﺎت ﻗﺮآن و آﻣﻮزه ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﺪ. وی در اﯾﻦ راﺳﺘﺎ دﯾﺪﮔﺎه ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺣﺲ ﻫﺎی ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ و ﺳﻠﻒ ﺻﺎﻟﺢ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﺮده اﺳﺖ.
ملخص الجهاز:
رشید رضا با اشاره به اشکال اشاعره که اراده و اختیار انسان را با توحید افعالی خدا متعارض دانستهاند، در پاسخ به آنان میگوید: «مردم با اراده و اختیار عمل میکنند، ولی در کارهایشان در مقابل سنت الهی و قدر خاضعند؛ پس اجبار و اضطراری در کار نیست و عمل اختیاری مردم با مشیت الهی هیچ تعارضی ندارد، و با این اختیار در اراده و قدرت هرگز با خداوند شریک نیستند، زیرا صفات خدای تعالی کامل و ذاتی واجب الوجود است، ولی ارادۀ بندگان از عطای پروردگار است که با مشیتش آن را خلق کرده است و این خدای تعالی است که خواسته است گونهای از آفرینش را بیافریند و او را دارای قدرتی محدود و مشیت قرار دهد که اعمال اختیاری متوقف بر آن است و معنای آفرینش خداوند اشیا را به قدر، این است که خداوند از روی علم و حکمت، اشیا را در نظامی آفریده است که در آن مسببات به اندازۀ اسباب قرار داده است و چیزی را گزافی و بیحساب نیافریده است، آنگونه که منکران قدر باور دارند (رشید رضا، 1414ق، 8: 286)، و اگر خدای تعالی گاهی افعال را به اسبابش نسبت میدهد و گاهی به خودش، از آن جهت است که خالق همهچیز و واضع سنت اسباب و مسببات است و از جمله اسباب افعال اختیاری و از روی علم بندگان است (رشید رضا، 1414ق، 9: 635ـ636).