خلاصة:
قضاوت و تصمیمگیری راجع به پیشبینی هزینهها یکی از حوزههای بااهمیت در حسابداری مدیریت میباشد. این پژوهش به بررسی تأثیر درک رفتار هزینهها (درک درجات تقارن در رفتار هزینهها) و تجربه حرفهای افراد بر قضاوت و تصمیمگیری درباره پیشبینی هزینهها پرداخته است. بهمنظور انجام این پژوهش از یک طرح آزمایشگاهی 4×2 درونگروهی – بین گروهی استفادهشده است. متغیرهای مستقل این پژوهش رفتار هزینهها ( خطی، چسبنده، ضد چسبنده و شبه چسبنده) و تجربه حرفهای افراد میباشد. آزمودنیهای این پژوهش به دو گروه افراد حرفهای و دانشگاهی دستهبندی شدهاند. متغیرهای وابسته پژوهش، کیفیت یا دقت پیشبینی هزینهها (میانگین قدر مطلق خطای پیشبینی هر فرد) و شاخصهای مدل عدسی برانزویک (تطابق، یکنواختی و دستاورد) بهعنوان مدل اصلی پژوهش میباشند. نتایج نشان میدهد که افراد رفتار متقارن (خطی) هزینهها ( مدل سنتی رفتار هزینه) را نسبت به رفتار نامتقارن هزینهها ( چسبنده و ضد چسبنده) بهتر درک نموده و تفاوتی بین افراد حرفهای و دانشجویان ازنظر فهم این روابط وجود ندارد. این پژوهش نشان میدهد که واکنش بیشازحد و کمتر از حد تصمیمات تعدیل منابع به کاهش یا افزایش در درآمدها، ریشه در ذهنیت از قبل تعیینشده افراد بهعنوان یکسویه شناختی ندارد.
One of the most important areas in accounting management is judgment and decision making on costs prediction. This research investigates the effect of cost behavior perception and professional experience of individuals on judgment and decision making about cost prediction. In particular, we conduct a laboratory experiment with a 2×4 design mixing a within-subjects condition with a between-subjects condition. The independent variables are cost behavior (linear, sticky. anti-sticky, semi-sticky) and professional experience. The subjects of this research are classified into two groups of professional (managers) and students. Also, dependent variables of research are as follows: 1) quality or accuracy of cost prediction (mean absolute error of the individual`s predictions) and 2) Brunswick`s lens model indices (Matching, consistency and achievement).The results show that subjects are more likely to recognize symmetric (linear) cost behavior (traditional model) rather than asymmetry cost behavior (i.e. sticky and anti-sticky) and there is no difference between the professional and the students in terms of understanding these relationships. The results also show that the overreaction (or underreaction) to resource adjustment decisions when revenues are decreased is not rooted in the pre-determined mindset of individuals as a cognitive bias.
ملخص الجهاز:
"از جمله اهداف اصلی این پژوهش، بررسی الگوهای ذهنی و سویههای شناختی در پیشبینی هزینهها و تصمیمات تعدیل منابع ناشی از ادراک رفتار هزینهها و تجربۀ حرفهای است؛ همچنین، این پژوهش دو دستاورد دارد؛ اول، این پژوهش جزء نخستین پژوهشها در حوزۀ چسبندگی هزینههاست که سطح تحلیل را بر ذهن فرد و سویههای شناختی او متمرکز میکند و دارای یک روششناسی متفاوت (آزمایشگاهی) نسبت به پژوهشها در این حوزه است؛ دوم، این پژوهش میتواند دربارۀ مسائل نظری در استفاده از دانشجویان بهجای افراد حرفهای در حوزۀ قضاوت و تصمیمگیری در حسابداری راهگشا باشد.
1. دقت قضاوت:طبق پژوهش لوفت و شیلد [16] دقت قضاوت برای هرکدام از آزمودنیها بهعنوان میانگین قدر مطلق خطای پیشبینی افراد طبق رابطۀ (1) محاسبه میشود: رابطۀ (1) Ypi: پیشبینی هزینه ازسوی فرد برای شعبه i Yei: هزینۀ پیشبینیشده برای شعبۀ i طبق الگوی چسبندگی هزینههای مربوط به هر سناریو بهمنظور محاسبۀ مبلغ ریالی هزینههای پیشبینیشده برای شعبۀ i ( متغیر Yei) باید از الگوی رگرسیونی معرفیشدۀ اندرسون و همکاران [2] (ABJ) در مطالعۀ چسبندگی هزینهها استفاده کرد که این الگوی طبق رابطه (2) است: رابطۀ (2) Cost: هزینههای عملیاتی شعبه Revenue: درآمد شعبه Dummy : زمانی که درآمد شعبه نسبت به سال قبل کاهشیافته است، برابر با یک، و درصورتیکه درآمد نسبت به سال قبل افزایشیافته یا تغییر نکرده است، برابر با صفر است.
بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان میدهد دقت قضاوت و تصمیمگیری افراد زمانی که رابطۀ درآمدها و هزینهها بهصورت خطی (متقارن) است، نسبت به رفتار نامتقارن (چسبنده و ضدچسبنده) بالاتر هست و افراد در پیشبینی هزینهها دارای الگوی ذهنی بهطور خطی هستند که بیشترین میزان یکنواختی، تطابق و بالاترین کیفیت قضاوت و تصمیمگیری نسبت به سایر رفتارهای هزینهای نامتقارن (چسبنده و ضدچسبنده) را دارند."