خلاصة:
برابری یا عدالت فرهنگی، یکی از حوزههای مهم و البته فراموششده نابرابریهای منطقهای است. بر این اساس، این مقاله با هدف شناسایی، اعتباربخشی و وزندهی به شاخصهای عدالت فرهنگی در ایران نگارش شده است و در آن، ضمن اینکه تلاش شده تا مسئله عدالت فرهنگی با کمک نظریههای اجتماعی و سیاسی شرح داده شود، با مرور اسناد بالادستی و نظریهها و رویکردهای مختلفی که به این مسئله پرداختهاند، سعی نویسندگان بر آن است که مجموعهای از شاخصها برای سنجش وضعیت عدالت فرهنگی در استانها و مناطق ایران ارائه شود. روش پژوهش، تلفیقی از روشهای اسنادی، دلفی و پرسشنامهای است.
Cultural equality or justice is one of important, however neglected, areas of regional inequality. Therefore, aiming at identification and promotion of cultural justice in Iran, the paper attempts to illustrate the issue through the social and political theories and in this way it considers the main documents and different theories. The authors intend to introduce a couple of indicators for studying cultural justice in Iran and the methodology of the paper is mixed of documentation, Delphi and questionnaire methodologies.
ملخص الجهاز:
بر اين اساس ، اين مقاله با هدف شناسايي، اعتباربخشي و وزن دهي بـه شاخص هاي عدالت فرهنگي در ايران نگارش شده است و در آن ، ضمن اينکه تـلاش شده تا مسئله عدالت فرهنگي با کمک نظريه هاي اجتماعي و سياسي شرح داده شـود، با مرور اسناد بالادستي و نظريه ها و رويکردهاي مختلفي که به اين مسئله پرداخته انـد، سعي نويسندگان بر آن است که مجموعه اي از شـاخص هـا بـراي سـنجش وضـعيت عدالت فرهنگي در استان هـا و منـاطق ايـران ارائـه شـود.
حيدريان (١٣٨٩) در پژوهشي به بررسي نحوه توزيع خدمات فرهنگي (کتابخانه ، فرهنگسرا و کانون هاي پرورش فکري کودکان و نوجوانان )، مشخص نمودن ميزان سرانه خدمات فرهنگي محـلات مختلـف شـهر زنجـان و تعيـين ميـزان دسترسي شهروندان ساکن در محلات آن به کاربريهاي فرهنگي، پرداخته اسـت کـه در آن ، از روش تحليل شبکه در سيستم اطلاعات جغرافيايي ١، براي يافتن ميـزان دسترسـي محـلات بـه خدمات فرهنگي و همچنين ، شناسايي محدوه و ميزان جمعيـت تحـت پوشـش هـر کـاربري، استفاده شده است .
در اين تحقيق ، مشـخص شـده اسـت کـه الگـوي توزيـع کـاربريهـاي خدماتي شهري به نفع گروه هاي مرفه تر جامعه عمل کرده و بنـابراين ، بـا وجـود بـيتعـادلي در توزيع فضايي شاخص ها در بين نواحي و همچنين ، وجود همبسـتگي مسـتقيم و معنـادار بـين سطح اقتصادي- اجتماعي سـاکنان نـواحي بـا ميـزان برخـورداري از کـاربريهـاي شـهري و شاخص هاي کالبدي و نيز قرارگيري نواحي مرکزي شهري به عنوان قلب تبنده شهر، کـه مـورد توجه واستفاده عموم شهروندان شهر است ، در سطوح بسـيار پـايين توسـعه کالبـدي، عـدالت اجتماعي (معيارهاي عدالت اجتماعي) در ساختار فضايي شهر سنندج به چشم نميخورد.