خلاصة:
تفکیک فزاینده میان ساعات کاری و غیرکاری در زندگی مدرن، امکان فراغت بیشتری برای شهروندان فراهم کرده است؛ بنابراین، شیوة گذران آن به یک بحث تأملبرانگیز تبدیل شده است. مطالعه حاضر تلاش دارد با اتخاذ رویکرد تفسیری و با بهکارگیری روششناسی نظریه زمینهای، این دلالتها و معانی را در بین شهروندان شهر اصفهان شناسایی کند. بدین منظور 33 نفر از شهروندان ساکن شهر اصفهان به روش نمونهگیری هدفمند و برحسب مسیر گامبهگام، جمعآوری و تحلیل دادهها، شناسایی و با آنها مصاحبه عمیق انجام شده است. تحلیل دادهها نشان میدهد مهمترین دلالتهای معنایی فراغت در بین مشارکتکنندگان میدان مطالعهشده عبارتند از: فراغت ارتباطی / تکنولوژیک، فراغت خانوادگی، فراغت خانگی، فراغت فردگرایانه، فراغت بیبرنامه. هریک از این دلالتها گویای معنای خاصی از فراغت است که الگوهای فراغت افراد را مبتنی بر این شیوة معنادهی شکل دهد. انتزاع این کدها در سطح بالاتر یک مقوله هسته را ساخت و آن فراغت تقلیلگرایانه / بیهنجار است. این مقوله اشاره میکند مشارکتکنندگان مطالعهشده، معنایی تقلیلگرایانه در ذهن خود، ساخته و فراغت را از معنایی منسجم، برنامهریزیشده، منظم و مستمر در جهت شکوفایی استعدادها به معنایی بیشکل، بدون جهت خاص و دمدستی از فراغت تقلیل دادهاند. همچنین، بیهنجاربودن فراغت به معنای نوعی سردرگمی و بیمعنایی نسبت به الگوهای فراغت است.
ملخص الجهاز:
"عوامل بسیاری بر نوع انتخاب افراد در چگونگی گذران فراغت تأثیرگذارند که یکی از مهمترین عوامل به محیط و شرایطی مرتبط است که فرد در آنها قرار دارد و بهعبارتی بافت اجتماعی فرد را شامل میشود (تورکیلدسن، 1382: 172).
کارکرد سوم این است که فراغت به فرد امکان رشد و خودشکوفایی میدهد و برای فرد فرصتی فراهم میکند تا کارهای تکراری که نهادهای اجتماعی بر او تحمیل میشود، پشت سر گذارد و به حوزهای پا گذارد که در آن نیروهای آفرینندهاش، آزادانه بتوانند با ارزشهای مسلط تمدنش به مخالفت برخیزند یا آنها را تقویت کنند (دومازیه، 1381: 19).
رابرتس[18] نیز در این خصوص به چهار کارکرد برای فعالیتهای فراغتی اشاره کرده است: الف) تحکیم[19] نظام اجتماعی، ب) عملکردن بهعنوان یک سوپاپ اطمینان[20] برای نظام اجتماعی با آزادکردن استرسها و فشارها، ج) تحکیم بخشی به ارزشهایی مثل هدایت، کار گروهی و بازی منصفانه و د) فراهمسازی فرصتی در جهت ارتقای مهارتهای افراد (Roberts, 1999: 23-24).
بدیهی است این برداشت از فراغت برای طرح سئوال و نزدیکشدن به جهان ذهنی سوژههای مطالعهشده است؛ زیرا اساسا قصد پژوهش کیفی، تحمیل هیچ معنای عینی و بیرونی به مشارکتکنندگان نیست؛ بلکه هدف کشف این معانی بهگونهای است که مصاحبهشوندگان و افراد درگیر با آن زیست میکنند.
در حقیقت فناوری برای این افراد، لذت ارتباط با دیگران را به همراه دارد و فراغتی مجازی اما جمعگرایانه است و به حضور افراد دیگر مرتبط است؛ اما در فراغت فردگرایانه بر تمایلات، سلایق و اعتقادات شخصی و فردی مصاحبهشوندگان تأکید شده است."