ملخص الجهاز:
"در عهد عتیق نیز در چند مورد به قصهگوی اشاره شده که از آن جمله میتوان به«سفر داوران»اشاره کرد که یاتوم، >CS< برای قانع کردن مردم شکیم در این مورد که ابن ملک،فرمانده ایشان دست به کارهای وحشتناکی میزند،قصهای میگوید.
در کتاب«تاریخ ادبیات کودکان در ایران»،ذیل«روایتگران در گستره فرهنگ شفاهی»،در توصیف قصهگویان دوران باستان،چنین آمده است: «در این دوران،افرادی بودهاند که بهطور حرفهای به کار نقل و روایتگری ادبیات پرداختهاند.
9 البته مفسران گفتهاند که این اختلاف نگرش،ناشی از روایتی است که قصهگویان بازمیگویند؛چرا که برخی قصهگویان، گاهی در کنار بازگویی داستانها،به حکایات و روایات دینی هم میپرداختند و شاید برای ایجاد توجه بیشتر مخاطبان خود، چیزهای از اصل مطلب کم یا زیاد هم میکردند و حتی گاهی روایات یهودی(اسرائیلیات)را نشر میدادند.
ابن ندیم در اخبار سامران(قصهگویان)،افسانهگویان و نام کتابهایی که در اسمار و افسانهها تألیف کردهاند،به جمعآوری قصههای قصهگویان اشاره میکند: «فارسیان افسانهها را به صورت کتاب درآورده و در خزانههای خود نگاهداری میکردند و آن را از زبان حیوانات نقل و حکایت میکردند و پس از آن،پادشاهان اشکانی که دومین سلسله ایراناند،آن را به صورت اغراقآمیزی درآورده و نیز چیزها بر آن افزوده و عربها آن را به زبان خود برگرداندند.
»14 ابن ندیم در بررسی تاریخ قصهگویان و افسانهسرایان،به ابو عبد الله محمد بن عبدوس جهشیاری،مؤلف کتاب«الوزرا» اشاره میکند و مینویسد،حکایتها و قصههای زیادی از عجم روم و عربی جمعآوری کرده است.
ابن ندیم از مهمترین تألیفات پارسیان در این زمینه،به کتاب«هزاردستان»،خزانه و نزهة،«الدب و الثعلب»، «روزبه الیتیم»،«مشک زنانه و شاه زنان»،«نمرود ملک بابل»،«رستم و اسفندیار»،بهرام شوش»،«خداینامه»،«بهرام فرسی»و کتی انوشیروان اشاره میکند که اغلب یا جمعآوری قصههای قصهگویان فراهم آمده است."