خلاصة:
هر شعری که سروده میشود و از ضمیر شاعر پا به عرصه عالم وجود مینهد، انگیزهای باعث پدید آمدنش شده است. گاه این انگیزه مشخّص بوده و همان هنگامِ سرودنِ شعر، ظهورش را موجب شده و گاه شاعر، ذهنیّتهایی از قبل در ضمیر ناخودآگاه خود داشته و پس از چندی، آن ذهنیّتها، طبع شاعر را تحت تأثیر قرار داده و باعث به وجود آمدن شعر شده است. در این تحقیق ابتدا، خاستگاه شعر به طور کلّی و ظهور استعداد سرایش شعر در وجود شاعر، مختصراً مورد بررسی قرار گرفته، سپس انگیزههای سرایشِ اشعار، معرّفی، دستهبندی و تحلیل شده است. از نتایج حاصل شده در این تحقیق، به این موارد میتوان اشاره کرد:
1ـ انگیزههای سرودن شعر، به اندازهای متنوّع و گسترده است که معرّفیِ همة آنها و قراردادنشان در دستهبندی مشخّصی امکانپذیر نیست.
2ـ انگیزههای سرودن شعر، در دورههای گذشتة ادبی بسیار محدودتر از دورة معاصر است. 3ـ انگیزه سرودن بسیاری از اشعار بیان نشده؛ خصوصاً در دورههای گذشته.
Every lyric poetry and the poet's mind set to land region dominated universe، the incentive is coming forth. Sometimes the motivation was clear and that the writing of poetry، made its appearance and sometimes poet، ZhnytHayy already have in your subconscious mind and after awhile، it ZhnytHa، published poet influenced، resulting in poetry is coming. In this study، the origin of poetry in general and the emergence of talented in singing poetry، poets، studied briefly، then motives singing lyrics، introduced، categorized and analyzed. The results of this study، these cases can be noted:
1 motives poetry، a broad measure that introduced all of them and it is not possible to put in a certain category.
2 motives poetry، in past periods of contemporary literature is very limited. 3 motivation for writing most of the lyrics is not expressed، especially in prior periods.
ملخص الجهاز:
گاه اين انگيزه مشخص بوده و همان هنگام سرودن شعر، ظهورش را موجب شده و گاه شاعر، ذهنيت هايي از قبل در ضمير ناخودآگاه خود داشته و پس از چندي، آن ذهنيت ها، طبع شاعر را تحت تأثير قرار داده و باعث به وجود آمدن شعر شده است .
به همين دليل ، قبل از آفريده شـــدن شـــعر، دربارة فرم آن ، هيچ نوع تحليل و بررسي انگيزه هاي آفرينش شعر پيش بيني نميتوان کرد؛ چرا که فرم شــعر نيز هنگام آفرينش شــعر به وجود ميآيد و جداکردن مصالح شعري از فرم شعر و گفتن اين که : «در شعر هم اول فرم در ذهن ما تکوين مييابد و بعد براي ساختن آن از مصالح استفاده ميکنيم .
البته به طور ناخود آگاه تحت تأثير عامل يا عواملي بوده که خود شـــاعر هم در آن لحظه از آن تحليل و بررسي انگيزه هاي آفرينش شعر اطلاع ندارد و مثلا ممکن است اين عامل ، از پيش بر شاعر تأثير گذاشته باشد.
غزلي را که حافظ در مدح و ستايش شاه شجاع تحليل و بررسي انگيزه هاي آفرينش شعر (ابوالفوارس ) که به گونۀ «توســيم »، بناي قافيۀ آن را بر نام ممدوح نهاده و با مطلع زير ســروده نيز نمونۀ ديگري تواند بود: ســـتاره اي بدرخشـــيد و ماه مجلس شــــد دل رمــيــده مــا را انــيــس و مــونــس شــــد اين غزل ميتواند شعري کوششي باشد، زيرا از قرايني بر ميآيد که حافظ به قصد مدح آن را ســروده باشــد.