خلاصة:
آیرونی یکی از اصطلاحات پیچیده و مهم در بلاغت، فلسفه و نقد ادبی است. متون فارسی نیز از ظرفیت های فراوان این صنعت بلاغی ذیل عنوان هایی چون طنز، تهکم، مجاز به علاقه ضدیت، استعاره عنادیه و... بهره برده است. دراین میان، یکی از بنیادهای بلاغی مثنوی معنوی، مهارت و هنرمندی مولانا در به کارگیری طنز و انواع گوناگون آن است . مهارت خاص مولانا در مخاطب شناسی و اهتمام به تبیین و تعلیم مفاهیم عالی دینی، عرفانی و اخلاقی سبب شد تا او شیوه بیان غیرمستقیم طنز را به دلیل کارایی ، جذابیت و ضریب تاثیر بیشتر برگزیند. همین امر به طرز کم نظیری زمینه را برای نمود انواع مختلف آیرونی در سراسر مثنوی، خصوصا دفتر پنجم ، فراهم آورده است که آیرونی کلامی، موقعیتی، وضعی، نمایشی، و... از آن جمله اند. در این پژوهش، مثنوی مولوی ازمنظر آیرونیک به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بررسی و مشخص شد که آیرونی نمایشی به دلیل ماهیت تمثیلی و روایی مثنوی جایگاه ویژه ای در این کتاب دارد.
Irony is one of the important and at the same time complex terms in rhetoric، philosophy and literary criticism that Persian texts have employed its potentialities under various headings such as satire، asterism، etc. In the meantime، one of the rhetorical basesofMasnavi isMawlawi's artistic and skillful use of humor and its various types. Mawlawi's specific skill in recognizing his audience and his dedication to explicate grand concepts of religion، mysticism and morality led him tochoosehumor as an indirect way of expression because of its high functionality، and great power to attract and persuade the audience.This paves the way for different types of irony to appear in the entire Masnavi، especially in its Fifth Book. Among different types of ironythat are present in Masnaviare verbal، situational and dramatic ironies. In this article، which is library-based and is done through descriptive-analytic method، the authors will investigate different modes of irony in Mawlawi’sMasnavi. It concludes that because of Masnavi’s allegorical and diegetic character، dramatic irony has a special standing in Masnavi.
ملخص الجهاز:
"مولانا که در ظرفیت سازی در حکایات و تمثیلات زبانزد است به زیبایی و با بهره گیری از شگرد آیرونی نمایشی طنزی تلخ و گزنده را چاشنی کنش عجولانة زرگر می کند و می گوید: مرد مال و خلعت بسیار دید غره شد از شهر و فرزندان برید اندرآمد شادمان در راه مرد بی خبر کآن شاه قصد جانش کرد اسب تازی برنشست و شاد تاخت خون بهای خویش را خلعت شناخت ای شده اندر سفر با صد رضا خود به پای خویش تا سوءالقضا در خیالش ملک و عز و مهتری گفت عزرائیل رو آری بری (همان ، ب : ٤-١٩٠) نگارندگان بعد از مطالعة بیشتر حکایت های مثنوی به این نتیجه رسیده اند که شاعر در قسمت های دیگر مثنوی نیز از این تکنیک استفاده کرده است .
مولانا در داستان «پادشاه و کنیزک »، که در دفتر اول مثنوی آمده است ، پس از ذکر دلدادگی شاه به کنیزک و برخورداری از او به بهای صرف مال بسیار و سپس بیماری کنیزک ، برای بیان این نکتة اخلاقی و فلسفی که دنیا بازاری را می ماند که محل دادوستد است و به کف آوردن چیزی مستلزم ازکف دادن چیز دیگر است ، دو بیت را درمقام تمثیل می آورد: آن یکی خر داشت پالانش نبود یافت پالان گرگ خر را درربود کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست (مولانا، ١/١٣٨٣: ب ٢-٤١) درحقیقت ، او برای تبیین اعتقاد خود مبنی بر ناممکن بودن وصول به همة خواسته ها و آرزوها، موقعیتی آیرونیک را رقم می زند که در آن باوجود ملازمت «خر و پالان » و نیز «کوزه و آب »، گاه وضعیتی پیش می آید که ناباورانه باید پذیرفت اجتماعشان محال است ."