خلاصة:
از دیدگاه ملامحمد نعیم طالقانی، نظریه وحدت شخصی وجود یا مستلزم عینیت محض واجبتعالی با اشیاء است و یا مستلزم ممکنالوجود بودن واجبتعالی است و بتبع این دو استلزام، اشکالات و مفاسد فراوانی بر این نظریه وارد میشود که آن را نظریهیی غیرمعقول و غیر قابلقبول میسازد. ما در نوشتار حاضر پس از تحلیل دیدگاه ایشان در باب این نظریه، با استفاده از مفاهیمی مانند وجود رابط معلول و کثرت و تمایز احاطی، به تبیین نظریه وحدت شخصی وجود میپردازیم و نشان خواهیم داد که هیچکدام از اشکالات مذکور، بر این نظریه وارد نیست و ایشان در تبیین و تحقیق مرام عرفا در اینباب مصاب نمیباشد.
ملخص الجهاز:
"فرض چهارم: مطابق این فرض، لازم است وجود مطلقی که عین واجبتعالی و عین مخلوقات است، وجود محض متعین من جمیع الجهات و الحیثیات باشد، بنحوی که هیچ نحو تعدد و کثرتی در ذات آن راه نداشته باشد، اما با این حال، ظاهر در تمام مظاهر و کثرات باشد و در هر مجلی و مظهری دیده شود، همانگونه که شخص واحد خارجی با حفظ تعین و تشخص و وحدتش، در مرایا و اذهان مختلف و متعدد حضور وجودی دارد و همانطور که از بسیاری از اهل تصوف نقل شده است که واجبتعالی در آن واحد در مکانهای متعدد حاضر است و در تعینات متعدد ظهور کرده است و همانگونه که عدد یک با حفظ وحدت خود در اعداد دیگر حاضر است و آنها را ایجاد میکند، بنحوی که سایر اعداد اعتبارات و ظهور و شئون همان عدد یک است و همچنین مانند رابطهیی که بین دانه درخت و درخت برقرار است که دانه بصورت درخت، شاخه و برگ درمیآید، در حالی که درخت درخت است و دانه دانه، اما یکی از آنها اصل است و بقیه فرع آن اصل و همینطور مانند مرکب که در ذات خود واحد است، اما بصورت حروف و کلمات درمیآید، لکن همان حروف و کلمات به اعتباری عین آن مرکب هستند و به اعتباری دیگر غیر آن میباشند و همچنین مانند خورشید که خود در ذات خود واحد است، اما به اعتبار تابش آن بر اشیاء گوناگون و منور کردن آنها متعدد و متکثر میشود و همچنین مانند دریا که در ذات خود واحد است، اما بصورت امواج ظهور پیدا میکند و این امواج در حکم شئون عارضی برای آن امر واحد است."