خلاصة:
مسئله عصمت پیامبران از گناه از مسائلی است که نقشی به سزا در اثبات یا انکار دیگر عقاید دینی دارد؛ از این رو، همواره یکی از دغدغه های فکری مسلمانان بوده وهست. نظر به اهمیت این مسئله، قرآن کریم نیز به آن پرداخته است. در این میان، برخی متفکران غیر مسلمان، آیات قرآن را دلیلی بر انکار عصمت پیامبران پنداشته اند؛ در حالی که اغلب دانشمندان مسلمان آیات یادشده را توجیهی قابل قبول کرده اند. در این میان، برخی از عالمان مسلمان نیز با ارائه آیاتی چند از قرآن، به اثبات عصمت پیامبران از گناه همت گماشته اند. ما در این نوشتار به دنبال بررسی مهمترین آیاتی هستیم که به آنها برای اثبات عصمت پیامبران از گناه استناد شده است. در این میان، از میان متفکران مسلمان، علامه طباطبایی با روش تفسیری قرآن به قرآن، به طور مستقل به اثبات عصمت پیامبران از گناه پرداخته است؛ از این رو، محوریت این نوشتار، بررسی دیدگاه این متفکر بزرگ است، هرچند در مواردی نیز به دیدگاه دیگر متفکران استناد کرده ایم. بر اساس مهم ترین یافته های این تحقیق، عصمت پیامبران از گناه، تنها بر اساس برخی آیات قرآن کریم، قابل اثبات است و اغلب آیات مورد استناد در این باره، توانایی اثبات چنین آموزه ای را ندارند.
ملخص الجهاز:
"و نکته این است که کسانی که چنین صفات بدی را ندارند ولی در عین حال هدایت خداوند شامل حال ایشان هم شده است لزوما پیامبر نیستند بدین معنی که اگر بخواهیم از آیاتی که هدایت یافتگی پیامبران را ثابت میکرد عصمت را استفاده کنیم دربارۀ دیگر هدایتیافتگان نیز باید همین رویه را بکار برد؛ در حالی که نمیتوان این رویه را همه جا بهکار گرفت.
این آیه هم ظهور در عموم دارد یعنی هر کسی که به جانب خدا انابه کند، هدایتشده از سوی او به شمار رفته است و اختصاصی به پیامبران ندارد؛ چنانکه در آیات دیگر توصیه به انابه برای همه مومنین هم شده است: ﴿وأنیبوٓا إلیٰ ربکمۡ وأسۡلموا لهۥ من قبۡل أن یأۡتیکم ٱلۡعذاب ثم لا تنصرون﴾؛ و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید (زمر (۳۹): 54).
البته باید دانست که معنی مخلص اگر به صورت اسم فاعلی باشد یعنی کسی که خودش را خالص کرده است از شوائب و ریاء و هرچه که خدا آن را نمیپسندد که در این چنین افرادی ضمانتی در مورد گناه نکردن وجود ندارد زیرا از کجا میتوان مطمئن شد که اعمالی که چنین افرادی انجام میدهند صد در صد معصومانه و دور از گناه است، اگر چه او تلاش خود را میکند ولی نفس موجودی نیست که بتوان در موردش نسبت به یک انسانی عادی چنین اطمینانی حاصل کرد که او را اغواء نکند، چه اینکه افرادی مانند یوسف صدیق( هم فرار از کیدهای نفس را منوط به رحمت خداوند میکند ﴿ومآ أبرئ نفۡسیٓۚ إن ٱلنفۡس لأمارةۢ بٱلسوٓء إلا ما رحم ربیٓۚ إن ربی غفورٞ رحیمٞ﴾ (یوسف (۱۲): 53)."