خلاصة:
انتخاب ابزار مناسب برای اجرا یکی از مهمترین گامهای توفیق سیاستها و خطمشیهای عمومی محسوب میشود. بر همین اساس اگر الگوی موفقی در اجرا وجود داشته باشد، میتوان انتظار شکوفایی و توسعۀ همهجانبه را داشت؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارایۀ چارچوبی نظری و مدل پارادایمی از برساختهای شخصی اساتید و خبرگان خطمشیگذاری تعاون روستایی کشور به دنبال ارائۀ نظریۀ بومی به روش گراندد تئوری است. نمونۀ آماری 20 نفر از اساتید و خبرگان خطمشیگذاری تعاون روستاییاند که از آنها مصاحبه بعمل آمد. نتایج نشان میدهد اساتید و خبرگان قابلیتها و پتانسیلهای بالایی برای تبیین اجرای موفق خطمشیهای تعاون روستایی بر مبنای اقتصاد مقاومتی داشتهاند و از نظر آنان « اجرای موفق خطمشیگذاری تعاون روستایی بر مبنای درگیری همه جانبه فکری و عملی مردم و مجریانی است که توسعه روستایی را معیار اقتصاد مقاومتی و راه برون رفت از مشکلات اقتصادی کل کشور میدانند». اساساً سطح تعیینکنندگی اجرای موفق خطمشیهای تعاون روستایی در مسیر اقتصاد مقاومتی منوط به مؤلفههایی چون پیشبینی ابزاری در اجرا، فرهنگسازی، توانمندی بومی، مشارکت فعال، توجیه ذینفعان عمومی، اتکای به خود، بازخوردهای مثبت، بهینهسازی اقتصاد روستایی، توسعۀ منابع، همسویی منافع عمومی و فردی، توسعۀ روستایی و خودکفایی است.