خلاصة:
مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در دورههای مختلف تاریخی، علاوه بر صورتبندیهایی مختلف، پذیرای تغییرات اجتماعی متنوعی نیز بوده است. این تغییرات، تحت تأثیر اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه شکل گرفته، امکان رشد و بازتولید نظام فکری خاص خود و تأثیر آن بر جامعه را مییابند. مسأله اصلی مقاله حاضر آن است که با استفاده از مطالعه اسنادی، ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی خصوصاً عزاداری عاشورا و اهمیت موضوع، نشان دهد نوع و میزان تحلیل و فهم منطق تغییرات و تطورات اجتماعی مناسک عاشورا در طی تاریخ چگونه بوده است.
ملخص الجهاز:
روش تحقیق مهمترین پرسشی که هر تحقیق اجتماعی در آغاز کار با آن مواجه میشود این است که هستی یا واقعیت اجتماعی که میخواهد مطالعه شود چیست؟ تلقی از مقوله مراسم و مناسک دینی به عنوان واقعیاتی تاریخی که از تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی بلندمدت جوامع بشری سرچشمه میگیرد، روش را خواه ناخواه به سوی تحقیق تاریخی سوق میدهد؛ زیرا اعتبار و ارزش پژوهشها و مطالعات تاریخی، به توصیف و نقل پدیدههای تاریخی نیست، بلکه پژوهنده تاریخ باید تبیینهای تاریخی را ایجاد نماید و به ابهامات مختلف تاریخی و چرایی و چگونگی آنها پاسخ دهد.
البته این امر بدان معنا نیست که در اینجا کلمهای جز نظریات جامعهشناسی گفته نخواهد شد، بلکه از آنجا که بسیاری از نظریات جامعهشناسی با اوضاع جامعه آن روزگار همخوانی ندارد و نیز هر واقعه اجتماعی ویژگیهای مختص به خود را دارد که در سایر وقایع دیده نمیشود، مطالب دیگری درباره تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک دینی خصوصا عزاداری عاشورا از گذشته تا سده اخیر جامعه ایران نیز ذکر شده است.
در این گونه تغییرات اجتماعی، درباره اصل و فلسفه اجرای مناسک عاشورا تشکیکی صورت نمیگیرد و مناسک عزاداری عاشورا به مثابه رسانه دینی در نظر گرفته میشود که مهمترین و مؤثرترین ابزار تبلیغ و ترویج معارف شیعه در طول تاریخ بوده است و اکنون نیز عامل همبستگی این جوامع است.
(کوزر،1382، ص96) پس از صفویان در دورههای زندیه و قاجار نیز برپایی مراسم دهه عاشورا همچنان پررونق باقی ماند؛ برای نمونه، چون کریمخان زند به آداب و مراسم مذهبی مقید بود و به تقلید از شاهان صفوی در ماه محرم هیأتهای عزاداری را برپا میکرد، (مخبر، 1375، ص225) شاخصه مهم این مقطع از تاریخ، شکلگیری اولین نمونههای مجالس شبیهخوانی است.