خلاصة:
در این پژوهش، شعر دو شاعر برجستة ادب معاصر فارسی و عربی، سیمین بهبهانی و غادة السّمّان، از منظر ادبیّات تطبیقی و کهنالگوهای آنیما و آنیموس که یونگ توجّه خاصّی به آنها داشته، بررسی شده است. در این مقاله، ابتدا به تحلیل نظری موضوع پرداخته شده و سپس کهنالگوهای آنیما و آنیموس در اشعار ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است؛ افزون بر این، میزان بسامد هر کدام، با توجّه به شرایط فرهنگی، زمانی و شخصیّتی در اشعار آنان بررسی شد. یافتهها بیانگر این است که جنبههای مثبت و منفی این دو کهنالگو، در شعر هر دو شاعر ملاحظه میشود؛ هرچند با توجّه به نوع زندگی و تفکّراتشان، جنبۀ منفی آنیموس در شعر ایشان از بسامد بیشتری برخوردار است. شیوۀ بررسی در این پژوهش، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است.
یبحث الأدب المقارن عن الذات الرئیسی الإنسانی فی الأدب حتی ینطلق به إلی تنمیة الفکر البشری وتوطئة الظروف الخاصة لإعتلاء التفاعل والفهم بین الأمم. البحث عن الأنماط الأولیة المشترکة بین الأمم المختلفة طریق یساعدنا للحصول علی هذا الهدف فقام المؤلفون فی هذا المقال الوصفی - التحلیلی بدراسة آثار الشاعرتین الإیرانیة والعربیة هما سیمین بهبهانی وغادة السمان بتمامها للبحث عن الأنماط الأولیة الموجودة فیها وخاصة أنیما (العنصر الأنثوی فی الإنسان) وأنیموس (العنصر الذکورة فی الإنسان) اللذین عنی بهما کارل غوستاو یونغ عنایة تامة. أما البحث هذا، فإنه یشتمل علی التحلیل النظری للموضوع بدایة؛ ثم الشرح التام لمصطلحی أنیما وأنیموس؛ وفی النهایة دراسة إعدادیة لنوعیة حضور النمطین فی أشعار الشاعرتین حسب الظروف الثقافیة والشخصیة المسیطرة علیهما. أما النتیجة فإنها تشیر إلی مرافقة الوجوه الإیجابیة والسلبیة لهذین النمطین وکونهما معا فی أشعارهما؛ مع أنه یمکننا بعد رؤیة الأسالیب الفکریة للشاعرتین أن نعد العنصر الذکوری (أنیموس) أکثر استخداما فی آثارهما.
ملخص الجهاز:
نظر به اینکه شعر یکی از پهناورترین عرصههای تجلی این کهن الگوهاست از این رو در این پژوهش اشعار سیمین بهبهانی وغادة السمان دو تن از شاعران بنام در ادب فارسی و عرب از این منظر مورد واکاوی قرار گرفته و کهن الگوهای آنیما و آنیموس که یونگ توجه خاصی به آنها داشته در اشعار سیمین بهبهانی و غادةالسمان بررسی شده است.
در این مقاله ابتدا به تحلیل نظری موضوع پرداختیم و سپسکهنالگوهای آنیما و آنیموس را در اشعار این دو شاعر مورد بررسی قرار دادیم سپس میزان بسامد هر کدام با توجه به شرایط فرهنگی، زمانی و شخصیتی در اشعار آنان بررسی شد و به این نتیجه دست یافتیمکه جنبههای مثبت و منفی این دو کهن الگو در شعر هر دو به چشم میخورد.
بنابراین فرض با بررسی کهنالگوهای نهفته در اشعار این دو، پرسش اصلی این پژوهش، آن است که کیفیت تجلی کهن الگوهای آنیما و آنیموس در سرودههای سیمین بهبهانی و اشعار غادة السمان چگونه است؟ عوامل زمینه ساز این نوع تجلی در ذهن و زبان این دو شاعر کدام هستند؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش از روش کمی و از روش تحلیل روانشناسانه و تحلیل استقرایی در حدود پنجاه درصد از اشعار آنان استفاده کردهایم به این ترتیب که هر موضوع جداگانه مورد بررسی و نقد و تحلیل قرار گرفته است.