خلاصة:
در برهة کنونی تحت تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردمان مشرقزمین، ادبیّات مقاومت به عنوان شاخهای از ادبیّات متعهّد - که در نتیجة عواملی چون ظلم، تجاوز، استبداد، اختناق و دیگر مسائل شکل گرفته و دلاوریها و پایداریهای مبارزان را ثبت نموده - در ادبیّات زبانهای گوناگون جایگاه ویژهای یافته است که از برجستهترین نمونههای آن، ادبیّات مقاومتِ فلسطین است. ادبیّات کسانی که پرداختن به مقاومت فلسطین، مهمترین بنمایههای شعر آنان را تشکیل میدهد؛ شاعرانی چون «سیّد علی موسوی گرمارودی» و «علی فوده» که همگام با دیگر شاعران، با انتخاب سلاحِ قلم و به تصویر کشیدنِ زندگیِ دردناک فلسطینیان، به مسئولیت خود جامة عمل پوشاندند و از این رو، شناخت ویژگیهای شعری آنان ضروری به نظر میرسد. این جستار، کوشیده است با رویکرد توصیفی - تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به بررسیِ جلوههای پایداری در اشعار این شاعران بپردازد و روش آنان را در نشان دادن مظلومیّت و مقاومت فلسطین و ظلم صهیونیسم و یهودیّت نشان دهد تا باشد که بارقة امیدی برای مبارزین عرصة پایداری قرار گیرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر دو شاعر، به دنبال اعلام موجودیّت و هویّت فلسطیناند؛ دعوت به مقاومت، مبارزه با یهودیسازی، توصیف دشمنان و آگاهیبخشی به نسل آینده، از مهمترین موضوعاتِ شعریِ آنان است و پیروزی نهایی را در گروِ اتّحاد مسلمانان، بیداری ملّتهای عرب و پایداری مردم فلسطین میدانند.
فی الظروف السیاسیه والاجتماعیه التی یعیشها الناس فی الشرق الأوسط، قد احتل أدب المقاومه - کفرع من الأدب الملتزم - مکانة خاصة فی مختلف اللغات ولاسیما اللغتین العربیه والفارسیه. ومن أبرز أمثلة هذا الأدب هو أدب مقاومه الفلسطین الذی هو نتیجه لعوامل الظلم والعدوان والطغیان والقهر وغیرها من قضایا تتعلق بالصبر والصمود والبطولة التی سجلتها مقاومة المقاتلین. شعراء مثل علی موسوی گرمارودی وعلی فوده الذین وقفا جنبا إلی جنب الأدباء واختارا الشعر والقلم بدلا من السیف والأدوات الحربیه لیصوروا حیاة الفلسطینیین المقاومین المضطهدین ولینجزوا عبر هذه الآلیة ما یقع علی عاتقهم من المسؤولیات؛ ولهذا یبدو من الضروری التعرف علی خصائص أشعارهم. تهدف هذه الدراسة وعبر المنهج الوصفی – التحلیلی المقارن إلی تقییم مظاهر الصمود والمقاومة فی أشعارهما لیکون بصیصا من الأمل لمکافحی ساحة الصمود. تشیر النتائج إلی أن الشاعرین یهتمان بالإعلان عن هویه فلسطین والتعرف علیها ورفع الظلم والعدوان عنها. إن توعیة الجیل القادم، والدعوة إلی المقاومة، ووصف أعداء فلسطین، ومحاربة التهوید هی من أهم مضامینهما الشعریة؛ کما أنهما یعتقدان أن النصر الحقیقی یکمن فی لم شمل الفلسطینیین وصحوة الأمة العربیة وصمودهم واستقرارهم.
ملخص الجهاز:
</H1> از آنجا که ادبیات فارسی و عرب از دیرباز دارای خصوصیات مشترکی بوده و موضوع مقاومت فلسطین در برابر استبداد، این ویژگیهای مشترک را بیش از پیش کرده است؛ نگارندگان درصددند تا جلوههای مقاومت فلسطین در اشعار موسوی گرمارودی(1) را - که خود انقلابی را تجربه کرده و به خوبی از توطئههای استکبار و صهیونیسم آگاه است - با اشعار علی فوده(2) - که اوضاع نابسامان ملت خود را نظارهگر بوده و به اجبار سرزمین خود را ترک کرد و در تبعید به حمایت از ملت مظلوم سرزمینش برخاست - مقایسه نمایند؛ چراکه هر دو شاعر، مانند حامی و ناقدی اجتماعی، به انتقاد از وضع موجود عرب و سکوت و سستی آنها در برابر مستکبران صهیونیسم پرداخته، پیروزی نهایی را در گرو وحدت ملت فلسطین و عربها و مسلمانان دانسته و در سرودههای خود به شیوههای مختلف این امر را متذکر شدهاند.
) او در این شعر، استبداد را که موجب تبعیدش شده است، محکوم میکند و فلسطین را سرزمین متعلق به خود میداند که با بازگشتش، آن را از غاصب بازپس خواهد گرفت و آباد خواهد کرد؛ بنابراین، هر دو شاعر در شعر خود از تعلق به کشوری یاد میکنند که از سوی صهیونیسم مورد ظلم قرار گرفته و خواهان بیرون راندن دشمن از خاک فلسطین هستند؛ هرچند علی فوده روح و جسمی فلسطینی دارد، اما گرمارودی نیز روحی والا نسبت به خاک فلسطین را در خود پرورش داده است.