خلاصة:
رمانهای پل ناتمام اثر عبدالرّحمان منیف و سفر به گرای 270 درجه، نوشتة احمد دهقان رمانهایی هستند که به سبب رویکرد واقعگرایانه به جنگ، بسیار به هم شبیه هستند. با بررسی تطبیقی،افزون بر آشنایی با شیوههای روایتشناسی این دو رمان، شناخت ادبیّات پایداری مردم مشرقزمین جهت افزایش روحیّة پایداری و استقامت محقّق میگردد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف اختلاف زمان تقویمی و زمان متن بر پایة نظریّة روایتشناسی ژرار ژنت در این آثار و تطبیق آنها با یکدیگر است. روش پژوهش، بر مبنای یادداشتبرداری کتابخانهای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی است و تحلیل بر اساس مضمون است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بر اساس معیار نظم در هر دو رمان، تعدّد بخشهایی که با نگاهی گذشتهنگر روایت شدهاند وجه غالب این نوع از زمانپریشی را به اثبات میرساند. بر اساس معیار تداوم، این نتیجه به دست آمد که در گسترة روایتهای هر دو رمان، مصادیق متعدّدی برای دامنههای زمانی روایتشدگی مربوط به صحنه وجود دارد. بر اساس معیار بسامد این نتیجه حاصل شد که بیشتر بخشهای هر دو رمان بسامد مفرد دارند. رمان سفر به گرای 270 درجه از تکنیک بسامد مکرّر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان پل ناتمام، تعدّد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرّر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان پل ناتمام از تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان سفر به گرای 270 درجه است.
روایتا حین ترکنا الجسر ورحلة إلی 270 درجة من الروایات التی لها أوجه التشابه مثیلة بسبب اتجاهمها إلی موتیف الحرب. والدراسة المقارنة للروایتین بالإضافة إلی معرفة أسالیبهما السردیة تؤدی إلی معرفة أدب المقاومة للبلدان الشرقیة وذلک لزیادة روح المقاومة لدی شعوبها. والدراسة مستندة إلی تدوین الملاحظات عبر المنهج الوصفی - التحلیلی وتلک علی أساس تحلیل المضمون. الهدف الرئیسی من الدراسة استکشاف وجوه الخلاف بین زمن القصة وزمن الخطاب فی الروایتین علی أساس رأی جیرار جینت. أظهرت النتائج أنه علی أساس معیار النظام فی الروایتین العربیة والفارسیة، یؤکد تعدد الاسترجاعات الروائیة علی المفارقات الزمنیة للروایتین. ووفقا لمعیار المدة، فإن الروائی فی الرحلة إلی 270 درجة لم یستخدم تقنیة المدة التکراریة فی حین الروائی فی حین ترکنا الجسر استخدم تقنیة المدة التکراریة لاعتماده علی تعدد الذکریات المتعلقة بالجسر. وکذلک تعکس تقنیة السرد المتکرر فی روایة حین ترکنا الجسر أکثر مما تکون فی روایة الرحلة إلی 270 درجة.
ملخص الجهاز:
بر اساس معیار بسامد، تفاوتهایی در شیوة بیان دو نویسنده وجود دارد؛ به این ترتیب که رمان سفر به گرای 270 درجه از تکنیک بسامد مکرر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان پل ناتمام تعدد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان پل ناتمام از تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان سفر به گرای 270 درجه است.
در رمان سفر به گرای 270، تصویرهای فشردة متعددی دربارة ظاهر افراد و فضای جبهه، در توصیفهایی بازشده در قاب تصور راوی نمایانده شده است؛ به عنوان مثال، در دو نمونة زیر از کلام راوی، دامنة زمانی خواندن توصیف، بسیار طولانیتر از دامنة تجسم تصویر آن است؛ بنابراین، تجسم این تصویر فشرده که در چندین جمله نمایش داده شده است، در خدمت شیوة گسترش محدودة زمانی متن است: «چهرة مادر تو چارچوب در قاب میشود.
در این بخشها نیز محدودهای زمانی برای بازآفرینی توضیحات نیامده است؛ در متن یک خاطره از سوی مخاطب به کار گرفته میشودکه بسیار طولانیتر از دامنة روایتشدة آن است؛ به عنوان مثال، در بخش زیر از رمان پل ناتمام، راوی در یادآوری خاطرات خویش محدودة زمانی سه سال را از روایت حذف میکند و صحنهها و اطلاعات مربوط به این سه سال به طور صریح در اختیار مخاطب قرار نمیگیرد؛ در نتیجه روایت با حداکثر سرعت ارائه میشود: «بعد ثلاث سنوات التقیت بالضابط» (منیف، 1987: 119).