خلاصة:
مشروعیت چیست و بر چه بنیادهایی استوار میشود. این پرسشی است که مقالۀ حاضر در جستوجوی پاسخ به آن برآمده است. در این زمینه ابتدا به مهمترین نظریهها و رهیافتهای مطرح در این حوزه اشاره شده و در نهایت نظریهای جامع در این خصوص ارائه میشود. براساس یافتههای این مقاله مشروعیت امری نسبی، پیچیده و چندسطحی است که در شکل تام و کامل خود بر پایهها و اجزای مختلفی چون رضایت، قانون، هنجارها و کارامدی استوار میشود، ولی از آنجا که تحقق مشروعیت تام امری آرمانی بهنظر میرسد، باید میزان مشروعیت هر نظام را بسته به هماهنگی و تحقق این اجزای متنوع ارزیابی کرد. بدین ترتیب در عرصۀ سیاست واقعی همواره با درجاتی از مشروعیت ناقص روبهرو خواهیم بود.
Reflection on the foundations of legitimacy of the political systems
What is legitimacy and which foundations it is based on? This paper seeks to answer this question. In this regard it refers to some main theories and approaches in the field and finally it suggests a comprehensive approach. It argues that legitimacy is a complex، relative and multilayer phenomena which in its complete form based on consent، law and Universal norms and functionality. But because total legitimacy is something like an Ideal never to be achieved، the relative legitimacy of any system should be evaluated according to coordination whit and implementation of these various components. So we actually have a degree of legitimacy in the political arena and political systems always have some legitimacy deficit.
ملخص الجهاز:
مشروعیت علاوه بر اینکه نیرویی شورانگیز در سیاست است ، یک خیر اخلاقی نیز تلقی می شود و مردم در دولت های مشروع به لحاظ اخلاقی موقعیتی برتر دارند، چراکه پیوند آنها و نهاد سیاست بر اخلاق و هنجارهای مشترک مبتنی است و نه منافع شخصی یا قدرت عریان (٩٤٧ :٢٠١١ ,Kurian).
بنابراین رضایت را می توان شرط لازم برای حق حکمرانی تلقی کرد، ولی شرط کافی نیست و همان گونه که گفته شد، مشروعیت به معنای توجیه اخلاقی رابطۀ سیاسی میان حاکمان و اتباع نمی تواند به تنهایی بر رضایت مبتنی شود (٢٠٠٤:١٤ ,Coicaud).
به نظر برخی متفکران این عصر التزام به محدودیت های قوانین طبیعی معیار مشروعیت است و زمانیکه اقتدار سیاسی مرزهای قانون طبیعی را درنوردید، دیگر مشروعیت ندارد و اجباری به اطاعت از او نیز وجود نخواهد داشت ، به همین دلیل لاک اقتدار مطلق را به دلیل نقض قانون طبیعی نامشروع می دانست (٢٠٠٦:٩٥ ,Musonda).
1. procedural legitimacy به تدریج مفهوم قدیمی قانون طبیعی به قانون عقلانی مدرن متحول شد و به خصوص با اندیشۀ تفکیک قوای لاک و منتسکیو در قالب قانون اساسی جلوه گر شد و نهادهایی برای تضمین قانونمندی در مقابل سوء استفاده قدرت اجرایی و قانونگذاری شکل گرفت و کوشش شد تا رویه های قانونی تصمیم گیری ها را ضابطه مند کنند و از دخالت سلیقه ها و عواطف شخصی برکنار دارند.
دولت ها در این دیدگاه می توانند کارامد و مقبول باشند و حتی مورد رضایت عموم قرار گیرند، اما مشروع نباشند، یعنی از حق اعمال قدرت برخوردار نباشند و هیچ تکلیف اخلاقی به اطاعت از آنان وجود نداشته باشد.