خلاصة:
بحث پیرامون کنش متقابل قدرت و دانش یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات نظام فکری فوکو است. رهیافت فوکو بیانگر رابطهای دوسویه بین «قدرت» و «دانش» است، به طوریکه همان اندازه که قدرت تولیدکننده دانش است، عکس این قضیه نیز صادق است. «قدرت» در این مفهوم و به همراه «دانش»، نقشی انضباطی ایفا میکند و هدف آن، افزایش بیش از پیش فنون مراقبت و تنبیه تودههاست. یکی از عرصههایی که «قدرت ـ دانش» از طریق آن به ایجاد گفتمانهایی بر مبنای روابط قدرت و در پایان، سلطه و چیرگی بر انسان دست مییابد، حوزة علوم سیاسی (جرمشناسی و مجازات) است. رابطة دانشـ قدرت در ادبیات نیز که محملی برای بیان افکار و عقاید اجتماعی و سیاسی است، اغلب به شکل بسیار پنهان رخ مینماید و در این آثار میتوان ایدئولوژی، اندیشه و آرای نویسندگان را مشاهده کرد. استفاده از متون نثر فارسی در مقام شواهدی از دستهای پنهان قدرت، آن گونه که مدّ نظر فوکو است، میتواند پرده از بخش عمدهای از سازوکار آن بردارد. در این مقاله میکوشیم تا عملکرد قدرت را در فرایند تولید دانش در حوزة جرمشناسی و مجازات با تکیه بر متون نثر ادب فارسی تحلیل کنیم.
Discussion about interaction between power and knowledge is one of the most challenging issues of Foucault's thought. Foucault's approach represents a reciprocal relationship between power and knowledge so that, as the producer of knowledge is power, the opposite is also true. In this sense power along with knowledge, plays a disciplinary role to greatly increase the disciplinary and Punish techniques of the society. Humanities and social sciences is one of the areas through which power -knowledge creates power relations-based discourses and results in authority and domination over mankind. In literature which allows the writer to declare his/her social and political thoughts, power-knowledge relationship appears latently, so you can see authors thoughts and ideologies apparently in his/her works. The use of Persian prose texts as the evidence of power’s hidden hand as Foucault believes, can reveal a big portion of its mechanism. In this article we will try to analyze power performance in the process of knowledge production in political sciences (criminology and punish) on the basis Persian prose texts.
ملخص الجهاز:
در این جامعه ، هدف نهایی از تشکیل حکومت ، اجرای قانون نهادینه شـده از سوی خداوند به وسیلۀ حاکم معرفی میشود و او خود را «سـایۀ خـدا بـر زمـین » مـیدانـد و هیچ گونه نافرمانی جایز نیست ؛ چنان که در سیاست نامه ، مخالفت با خلیفۀ عباسـی را همپایـۀ مخالفت با خدا و رسول خدا دانسته است و بدین سبب ، یعقوب لیث را بـه علـت خـروج بـر خلیفۀ عاصی و بدعت گذار و دیگران را به جنگ با وی فرامی خواند: «پس خلیفه بفرمود به مـردی بلنـدآواز تـا میـان دو صـف رود و بـه آواز بلنـد بگوید که : ای معشر المسلمین !
در اینجا، بیهقـی بـا ذکـر جملـۀ «بـدنامی سـخت بـزرگ حاصـل شـد»، نشـان میدهد که ذات و نهاد پادشاه بر مردم آشکار شده است و ایشان به این نـابرابری ظالمانـه در اعمال نیرو پی برده اند که در پایان ، این تهدیدی برای قدرت پادشاه به حساب میآیـد و بـه قول فوکو، رابطۀ شاه و مردم با اینکـه متقـارن نیسـت ، ولـی متقابـل و دوسـویه اسـت ؛ یعنـی نمیتوان بدنی را لمس کرد، بیآنکه لمس شود.
برای نیل به این هدف ، تحـولی در شیؤە اعمال قدرت در پیش میگیرد که فوکو از آن به «عبور از جامعۀ نمایش بـه جامعـۀ مبتنی بر مراقبت » یاد می کند: «جامعۀ ما، جامعۀ مبتنی بر نمایش نیست ، بلکه جامعۀ مبتنی بـر مراقبت است .