خلاصة:
علامه طباطبایی حرکت جوهری و عرضی را حرکت در وجود لنفسه جوهر و وجود لغیره
عرض دانسته است، ایشان معتقد است که حرکت در وجود فی نفسه جوهر و عرض رخ
نمی دهد. این نوشتار، دلیل علامه طباطبایی بر این دیدگاه را مورد بررسی و نقد قرار داده و
به این نتیجه رسیده است که وقوع حرکت در وجود فی نفسه جوهر و عرض، هیچ امتناعی
ندارد. ضمن این نتیجه اصلی، نتایج دیگری نیز به دست آمده است که عبارت اند از: 1.
عرض در عین حال که وجودش صرفا ربطی و فی غیره است، دارای نحوه ای استقلال و
وجود فی نفسه است؛ زیرا استقلال عرض، تجلی و مرتبه ای از استقلال جوهر است؛ 2. از
وجود ربطی و فی غیره عرض، به این دلیل که دارای نحوه ای استقلال است، می توان
ماهیت انتزاع کرد.
Allama Tabatabaie considers the essential and accidental motions to be the same as motion in existence-for-oneself of the essence and existence-for-others of the accident. He believes that motion does not occur in existence-in-oneself of the essence and accident. The present article investigates and reviews Allama’s reason for this view, concluding that the occurrence of motion in existence-in-oneself of the essence and accident is not impossible. Besides, there are other findings as follows: (1) the accident, while its existence is relative and in-others, enjoys some sort of independence and existence-in-oneself, because the independence of accident is the manifestation and a stage of independence of the essence. (2) one may abstract from the relative and in-others existence of the accident, since it enjoys some sort of independence.
ملخص الجهاز:
از دیدگاه ایشان: مقولات ماهوی، اجناس عالیهای هستند که به عنوان ذاتی در ذاتیات ماهیات مادون خود مأخوذ هستند؛ حرکت یک متحرک، همواره در مسافتی واقع میشود و مسافت حرکت، چیزی غیر از مقولات ماهوی نیست؛ معنای حرکت در مقولات ماهوی این است که از شیء متحرک در هر «آن» میتوان نوع، صنف یا فردی از ماهیت را انتزاع کرد؛ ماهیت نیز همان حقیقتی است که از جنبه وجود فینفسه مورد انتزاع واقع میگردد و یا به عبارت دقیقتر وجود فینفسه، وجودی است که ماهیت، حد آن محسوب میشود، حال اگر حرکت در وجود فینفسه واقع گردد، تغیر وجود فینفسه مستلزم تغیر حد آن خواهد بود؛ بنابراین وقوع حرکت و تغیر در وجود فینفسه، مستلزم تغیر در ماهیت است و تغیر در ماهیت، مستلزم تغیر در ذاتی شیء خواهد شد، درحالیکه تغیر ذاتی محال است.
دلیل علامه بر حرکت در وجود لنفسه جواهر و وجود لغیره اعراض دلیل علامه طباطبایی بر اینکه حرکت در وجود لنفسه و وجود لغیره رخ میدهد، متشکل از این مقدمات است: جوهر و عرض دارای وجودی لنفسه و لغیره هستند؛ وجود لنفسه یا لغیره وجودی ربطی است؛ وجود ربطی به دلیل اینکه هیچگونه استقلالی ندارد، فاقد هر نوع ماهیتی است؛ فقدان ماهیت در وجود ربطی باعث میشود که حرکت و تغیر در وجود ربطی، مستلزم تغیر در ذاتی ماهیت نگردد؛ به عبارت دیگر تغیر ذاتیات ماهیت به واسطة تغیر وجود ربطی، سالبه به انتفای موضوع است؛ زیرا چیزی که ماهیت ندارد، ذات و ذاتیات ندارد و لذا تغیر در آن، مستلزم تغیر در ماهیت، ذات و ذاتیاتش نیست؛ بنابراین هیچ محالی به واسطة وقوع حرکت و تغیر در وجود ربطی رخ نخواهد داد.