خلاصة:
رادیکالیسم به عنوان عارضه ای در مواجهه با دستاوردهای بنیاد افکن مدرنیسم در عصر حاضر تلقی می شود که گاه منجر به پناه جستن گروه های رادیکال به شیوه های تروریستی و تلاش برای تحقق آرمانشهر برآمده از دوران سلف صالح شده است. در راستای فهم این پدیده، سوال اصلی مقاله این است آیا می توان این گروه ها را در رسته جریان های پسامدرن قرار داد یا بنا به نظرات رایج، متعلق به عصر مدرن و یا حتی برآمده از نظم سنتی هستند؟ این تحقیق با روشی توصیفی تحلیلی، در ضمن مطالعه ای اسنادی ملهم از دیدگاه های والتر لاکوئر و شانتال موفه نشان می دهد که در تبیین افراطی گری کنونی، قالب های تنگ مدرن نارسا بوده و مهم تر ازآن خود آنها برآمده از استلزامات دنیای مدرن هستند، طوری که حتی احیای خلافت در رادیکالیسم دینی از منظر مومنان بدان، وسیله ای برای هدف غایی تغییر نظم جهانی مدرن است، و از آنجا که پدیده های تندروانه فعلی پدیده هایی هویتی، دگرساز و غیریت پرور هستند که با دشمن سازی و با برداشتی دیگرگونه از هویت، در صدد تعریف و اثبات خویش از راه های خشونت آمیز برآمده اند، بنابراین تحلیل رادیکالیسم تکفیری در دامان پست مدرنیسم قابل فهم تر است.
ملخص الجهاز:
"لاکـوئروموفـه ضمن تعریف ودسته بندیهویت درنگاه رادیکالیسـت هـایمعاصـربـالحـاظ کـردن جریان هایافراطیذیل عنوان پدیده هایپست مدرن ،قالب هایمدرن راچندان توانـادر تحلیل این پدیده نمییابند(لاکوئر،١٣٩٣:٩٨)ازاین روبااتکابه دیدگاه هایایـن دودر صددتشریح خاستگاه هویت یابیهـویتیهـایانسـان رادیکـال درعزیمـت بـه سـوی پست مدرنیسم هستیم .
ازمنظرموفه هویت سازیبراساس مضامین مـوردنظـرمـدرن هـاپایـه درواقعیـات خارجینداردوامکان واحدسازیهویت وجهان شمولیت آن بعیدونامحتمل است و به ویژه این که هویت ازاین منظرباتعریف رادیکالیست هایپست مدرن قرابت بیشـتری دارد.
برمبنـاینگـرش موفه هویت اصالت ذاتیندارد،محصول سیالیت است ودرفرآیندگفتمان چه مادییـا غیرآن شکل میگیرد،به ویژه این که دراین حالت انسان هامداوم ازهـویتیبـه هویـت دیگریدرحال دگردیسیاندوایـن هویـت هـادرمسـیرمبـارزه بـرایقـدرت شـکل میگیرندوبه فراخورماهیت وفاداری،به حسب موضوع ومحل منازعه تغییـررنـگ و محتوامیدهند(موفه ،١٩٩٩:٣٠١).
به ویژه این که باقائل بودن پست مـدرن هـا به تحلیل گفتمانی،بنیادگزاران یک متن ومؤلفان آن به شدت درتولیدوتعیین ماهیـت آن دخیل هستند،پس چیزیبه نام گفتمان جهان شمول وجـودنـدارد،بـین واقعیـت و مجازهیچ فاصله اینیست ومتن فاقدمرجعیت نهاییاست (کریپل ،٢٠١٣:٤٦٢).
به طورکلیگزاره هایروش شناختیکه اندیشمندان ونظریه پردازان پست مدرن به آن اعتقاددارند،نخست زیرسؤال بردن فراروایت ها،تأکیدبراتکـایدانـش بـه قـدرت و ضرورت تفسیرجهان به عنوان یک متن است که این سه گانه به نـوعیبـرهـم زننـده ی / مفروضات مدرن تلقیمیشودوعمدتامبتنـیبـراسـتقلال دانـش ازقـدرت وامکـان تدوین قواعدفرازمانیوفرامکانیاست .
ج ) تروریسم پسامدرن :نسل جدیدترتروریسـم بـامیـزان وابسـتگیاش بـه دولـت هـا / تعریف میشودونزدیکیاش به ساختارنظم دولتیشاخص آن است وجالـب ایـن کـه ارتباطات وروابـط مـدرن بـرایش عاریـه اسـت ."