خلاصة:
بنیانگذاران تاریخنگاری اسلامی همان راویان و اخباریان سدههای دوم و سوم بودند که فهرست مفصلی از آنان را ابنندیم به دست داده است. در این میان، هشام جایگاه خاصی دارد. روایات او طیف وسیعی از وقایع و حوادث گوناگون از هبوط حضرت آدم علیه السلام تا دورة عباسی را دربردارد که بررسی همة آنها مجال وسیعی میطلبد. مقالة حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی درصدد است تا با تکیه بر روایات او در تاریخ طبری، به اهمیت و رویکرد این روایات بپردازد؛ ازجمله اینکه طبری در چه جاهایی بر روایات هشام اعتماد کرده است؟ و این اعتماد به چه عواملی بازمیگردد؟ روایات هشام کلبی و به تعبیر دیگر، تاریخنگاری او چه ویژگیهایی دارد که طبری به آن اقبال خاصی نشان داده است؟
واکاوی حاضر نشان میدهد که وسعت دانش تاریخی هشام کلبی در کنار اعتدال، میانهروی و نگاه بیغرضانهاش، مایة اعتبار اخبار و روایات او نزد طبری شد. ازاینرو، طبری بهطور گسترده از روایات او در دورههای گوناگون اقتباس کرد.
ملخص الجهاز:
نمونههای بسیاری از این دست را در متون متأخر به نقل از هشام کلبی میتوان دید؛ مانند بیان سال، ماه و روز حرکت امام علی(ع) به کوفه (ابناعثم، الفتوح، ج2، ص490)؛ بیان تاریخ دقیق فتح آذربایجان و نهاوند (احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص318).
دربارة منابع تاریخ ایران هشام کلبی، میتوان حدس زد که وی از ترجمههای کتب تاریخی توسط شعوبیه و کتابهای دیرها و کنیسههای حیره استفاده کرده؛ چنانکه خود وی به این نکته اذعان نموده است.
5 یکی از نکات قابل توجه اینکه طبری در این بخش بهشدت تحت تأثیر شیوة روایتگری ابنکلبی قرار گرفته است و تطبیق زمانة اجداد و زمان تولد حضرت محمد( با دورههای تاریخی پادشاهان ساسانی، محاسبة فاصلة زمانی نبوت حضرت موسی( تا پیامبر اکرم( 6 و عمر جهان تا زمان پیامبرخاتم( 7 اهمیت زمان را در نگاه کلبی در گزارشها نشان میدهد.
هشام کلبی، که در دورة اموی از منابع اصلی طبری بوده، در دورة خلافت عباسی منظورنظر طبری قرار نگرفته است؛ زیرا بجز بیان تاریخ تولد، درگذشت، سن، کنیه، نسب، فرزندان و زنان خلفای عباسی، تا دوره مأمون، یعنی زمان حیات وی، 7 اخباری را از وی نقل نکرده است.
6 با توجه به این مصادیق، میتوان گفت: هشام تنها راوی صرف روایتهای ابومخنف نبوده، بلکه در کتابهای مقتل خود، از کسانی دیگری همچون عوانةبن حکم و ابوبکربن عیاش 7 نیز بهره برده است.
این تأثیرپذیری طبری از هشام، فراتر از اقتباس محض روایتهای تاریخی هشام کلبی است؛ زیرا در مسیر این اقتباس، رویکرد و بینش این اخباری به طبری نیز انتقال یافت؛ چنانکه بینشهای تاریخنگارانة او همچون واقعگرایی و استفاده از منابع گوناگون در تاریخنگاری طبری، تداوم پیدا کرد.