خلاصة:
مرگاندیشی در نگاه هایدگر و تأثیر آن بر معنای زندگی ناشی از رابطۀ انسان با هستی و هستی معطوف به مرگ اوست. هایدگر مرگاندیشی را مختص دازاین اصیل دانسته و زندگی اصیل را معنادار میداند. او اندیشۀ مرگ را نیرویی برای گسست از پوچی روزمرگی و معناداری زندگی بهشمار میآورد. در مواجهۀ با نیستی و تکاپو در میدان مرگآگاهی دازاین قادر به کسب بصیرت نسبت به واقعیت جهان، آزادی و اصالت بخشیدن به زندگی خود و به تبع معنا وجهت دادن به زندگی است. حفظ هویت فردی، کشف امکانات وجودی دازاین در این دنیا، انتخاب آگاهانه و زندگی متفکرانه و مسئولیت در برابر خود و دیگران از پیامدهای زندگی اصیل و معنادار است. دیدگاه هایدگر در زمینۀ معنای زندگی دیدگاهی طبیعتباور بود. به نظر هایدگر، معیار بیرونی برای عمل انسانی وجود ندارد و انسان خود آفرینندۀ ارزشهاست. اصالت و ارزشمند بودن در گرو انتخاب و تعیین نشدن توسط معیارهای بیرونی و دیگران است. به نظر وی آنچه مهم است، در راه بودن است، حتی اگر هدفی بهعنوان هدف نهایی وجود نداشته باشد. از دیدگاه هایدگر زندگی معنادار لازمۀ هستی اصیل است که در آن انسان بهدلیل ترس از مرگ و برای رهایی از دلهرۀ ناشی از ترس از مرگ، به زندگی معنا میبخشد.
ملخص الجهاز:
اهميـت خـاص مسئله در اين نکته نهفته است که طرح اين سؤال طرح مسئله اي نيست که فقط براي مدتي محدود، شخص را به خود مشغول کند و درگذر زمان به ورطۀ فراموشي سپرده شود، بلکه زماني که انسان به دلايل مختلف ، در مواجهۀ با اين پرسش قرار ميگيرد، در واقع با چالشي جدي و اساسي روبه رو ميشود که پاسخ يا عدم پاسخ به آن تمام زنـدگي انسـان ، انديشـه ، اعمال ، اعتقادات ، کنش و واکنش هاي زندگي او را تحت تأثير قرار ميدهد و چه بسا پاسخ ايجابي يا سلبي، ايماني يا الحادي که به اين سؤال اساسي بشر داده ميشود، مدار زندگي او را از نقطه اي به نقطۀ کاملا متفاوت و گاه متضـاد تغييـر دهـد.
بانفوذترين و مؤثرترين تفسير خدامحور از معناي زندگي، نظريۀ هدف الهي اسـت کـه بر اساس آن زندگي آدمي زماني معنادار خواهد بود که هدفي را که خداوند براي جهان در نظر گرفته است ، تحقق بخشد (٢٠٠٧٥,Metz).
پاسخ هايدگر به اين پرسـش کـه انسان يا دازاين به چه معناست ، زمينه اي براي بررسي ديدگاه وي دربارٔە مرگ آگاهي و ارتباط آن با معناي زنـدگي اسـت .
به نظر هايدگر فرد معناي خويش را از طريق انتخاب هـايي مـي آفرينـد کـه سـازندٔە اصالت اوست ؛ زيرا مبارزٔە انسان براي رسيدن به ماهيت شخصي از راه انتخـاب اسـت و هـر فـرد مکلـف خواهـد بـود هـدف زنـدگاني خـود را بيافرينـد (گوتـک ، ١٣٩٠: ١٦٩).
از نظر يالوم مرگ انديشي به معناي ساده يعني اينکه زندگي هر انساني محدود است و مـا نيز تفاوتي با بقيه نداريم ( ٢٠٠١:٤٢ ,Minton) ، اين محدوديت سبب ترس مي شود.