خلاصة:
موسیقی در تمام ارکان زندگی بومیان مازندران جایگاه ویژهای دارد و چندان گزافه نیست اگر گفته شود که تمامی نمودهای فرهنگی آنها، با عنصر موسیقی سروکار داشته است. اما برای تحلیل و تفسیر این پیوند که از گذشتههای دور تا به امروز همانند حلقههای یک زنجیر بههمپیوستهاند باید تقسیمبندی مدوّنی را بهعنوان «تجزیه» ارائه داد. اگر این تقسیمبندی بر پایهی معیارهای مشخصی صورت گرفته باشدمیتواند در شناسایی سایر مواد فرهنگی بومیان نیز یاریدهنده باشد. طبیعتاً بسیاری از پدیدههای فرهنگی در تقابل فرهنگهای دیگر (چه به خاطر مهاجرت اقوام بیگانه به این سرزمین و چه به خاطر ورود اقوام غالب در جنگ) ازمیانرفتهاند اما قطعاً بسیاری از پدیدههای بهجای ماندهی امروزی، ریشه در گذشتههای دور دارد. در این مقاله سعی شده است تا با ارائهی چارچوبهای علمیِ نظری و عملی در زمینهی مردمشناسی موسیقی بومی مازندران، گذشته از تبیین زندگی موسیقایی مردم منطقه، راهی را برای استفادهی باستانشناسان جهت بازسازی جوامع انسانی گذشته بازگشاید؛ چراکه شاید تابهحال از این منظر به این مطالعات توجه نشده باشد. برای حصول این نتیجه، جنبههای هنری و زیبایی شناسانهی نظاممند موجود در هنر بومیان، استخراج و ارائه شده است و درنهایت چنین نتیجهای حاصل شد که با پژوهش و مطالعهی سیر تحولی و روند تغییر فرهنگ موسیقایی منطقه و با توجه، تجزیهوتحلیل فرم و محتوای موسیقی و حتی محتوای اشعار ترانههای فولکلور، میتوان روابط انسانی، اجتماعی، اقتصادی و حتی عاطفی جوامع گذشتهی بومیان مازندران را بازسازی نمود. برای رسیدن به چنین اطلاعاتی، از رهیافت تاریخی و رهیافت توصیفی، بهصورت مکمل استفاده شده است که برای گردآوری اطلاعات پایهی این رهیافتها از دو شیوهی میدانی و اسنادی استفاده شده است.