خلاصة:
هدف: مسئله اصلی این تحقیق، استخراج مبانی عرفانی مکتب حلقه(عرفان کیهانی) اعم از عرفان نظری و عملی و
مقایسه آن با موازین علم عرفان، به ویژه عرفان اسلامی بود. روش روش تحقیق،اسنادی - تحلیلی است. با مراجعه به
متون موجود، مبانی عرفانی این مکتب اصطیاد و با ملاکهای سنجش عرفانی که از آرای عرفا و محققان علم عرفان
استخراج شده، مقایسه میشود. یافتهها: سنجش مبانی عرفانی این مکتب با مبانی علم عرفان (به ویژه عرفان اصیل
اسلامی)، ضعف مبانی عرفان حلقه را آشکار ساخت. نتیجه گیری؛ مدعیات عرفانی مکتب حلقه با سه ملاک بنیادین
علم عرفان؛ یعنی تواتر، عقل و دین، ناسازگار است. در عرفان عملی، فقدان ریات و سلوک و در بخش عرفان
نظری، ضعف تحلیل مسئله فقر و وحدت شخصی آشکار است.
Objectives: The main purpose of this research is the extraction of the mystical principles of the school of Halgeh (cosmic mysticism)، both theoretical and practical، and its comparison with the standards of mystic science، especially Islamic mysticism.
Method: The method of this research is documentary-analytic، and by reference to the existing texts، the mystical foundations of this school have been gathered and compared with the criteria of mystical assessment derived from mystical opinions and scholars of mystic science.
Results: Assessing the mystical bases of this school with the foundations of mystic science (especially the genuine Islamic mysticism) reveals the weakness of the foundations of the mysticism of the Halgeh.
Conclusion: The mystical claims of the school of the Halgeh are incompatible with the three fundamental criteria of mystic science، namely، succession، Wisdom، and religion. And it is apparent the lack of austerity and conduct in the practical mysticism، and the weakness of analyzing the issue of poverty and personal unity in the context of theoretical mysticism.
ملخص الجهاز:
از این رو، درصدد بیان حقیقت عالم ماده بر میآید و آن را آگاهی قلمداد کرده و از این جهانبینی برای پایهریزی یکی از اصول عرفان عملی خود که به عنوان شبکۀ شعورکیهانی شناخته میشود، استفاده میکند: «بنابر این، جهان هستی تصویری مجازی از حقیقت دیگری بوده و در اصل از آگاهی آفریده شده است.
نقد دوم: تفاوت دومی که مکتب حلقه بین عقل و کشف لحاظ کرده است، با عبارات این مکتب منافات دارد؛ آنجا که کمالطلبی را خود نشانهای بر صدق مدعیات عرفان میداند: «داشتههای کمالی(که شامل همه آگاهیها و ادراکات کمالبخش است که در وجود انسان نهادینه میشود) قابل انتقال به زندگی بعد است و نقش تأثیرگذار مفیدی بر چگونگی آغاز و ادامه آن زندگی دارد.
یک) بررسی مدعیات عرفان عملی مکتب حلقه بر اساس معیار تواتر نقد اول: از جمله اموری که به صورت تواتر در آثار عرفا مطرح بوده و بر آن تأکید شده، انجام سیر و سلوک و ریاضتهای سلوکی بوده است و این امر برای تمام کسانی که در این راه قدم نهاده و صاحبان طریقت عرفانی بودهاند، مورد توجه است.
3. ملاک سوم: دین (وحی) گفته شد که ریاضت و تطهیر نفس که همان سیر و سلوک است و علم عرفان عملی عهدهدار ترسیم قواعد آن است، باعث اعتدال روحانی و لطافت سر و وصول انسان به کمال نهایی خود و در نتیجه، رسیدن به مقام کشف و شهود میشود.