خلاصة:
هدف: تبیین جایگاه مصلحت به خصوص در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به عنوان راهکاری در خصوص رفع تزاحم احکام. روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است که با نگرش تحلیلی- تطبیقی به بررسی متون فقهی و حقوقی پرداخته است. یافته ها: گر چه در فقه امامیه از مصلحت به عنوان سندی برای استنباط حکم شرعی صحبتی به میان نیامده، ولی به عنوان یک شیوة مهم در تزاحم احکام، احکام حکومتی و ... در نظر گرفته شده است. از طرفی، مصلحت اندیشی ها در اندیشه سیاسی اسلام کاملا در چارچوب موازین شرعی صورت می گیرد. وانگهی جایگاه مصلحت در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) به صورت ویژه کاملا ملموس است. نتیجه گیری: باید اذعان داشت اهل تسنن مصلحت را به عنوان یکی از منابع دین تعریف کرده و برای مصلحت قالبهایی متنوع از جمله استطلاح، استحسان قیاس، سد ذرایع و فتح ذرایع بیان کرده اند. آنچه در فقه امامیه مورد انکار قرار گرفته، قطع عقل به مصلحت و مفسده قبل از حکم شرعی است. امری که مصلحت و حکومت را در اندیشه سیاسی اسلام به هم پیوند می زند جایگاه مصلحت از حیث سندیت نیست، بلکه جایگاه مصلحت از حیث امتثال امر است که به طور عمده خود
را در قالب دو بحث تزاحم در اصول فقه و حکم حکومتی در فقه نشان می دهد.
Objectives: The present study aims at analyzing the place of expediency
(particularly in imam Khomeini, s political thought) in order to find
a way out of diversity of opinions among values and ordinances
(judgments and rules). Method: The method of the survey is based
on descriptive-comparative and qualitative method. Results: The
results of the research indicate that although the term" expediency"
is not referred as a document to deduce command of religion in
imamates Canon law but is considered as an vital method in finding
way outs of diversity of opinions among values and ordinances and
governmental principles. On the other hand expediency in Islamic
political thoughts is in the framework of Divine law. Conclusion:
The author of the article concludes Sunnites define expediency as
one of the religious sources which included variety of forms: public
interest, conditional syllogism, prohibition of what may lead to
committing sins, facilitating the means. The author then emphasizes
that reasoning which leads to the consideration of public interest
and depravity before religious command in not accepted in
imamates Canon law. The common link between expediency and
government in Islamic political thought is not the place of
expediency from documental aspect; but the place of expediency in
obeying the Devine command field which is mainly indicated in
diversity of opinions among jurisprudence principles and
governmental principle in jurisprudence.
ملخص الجهاز:
ب) بیان مسئله مسئلۀ محوری که به دنبال حل آن برآمدهایم، این است که تأثیر عنصر مصلحت در تزاحم احکام و اندیشۀ سیاسی اسلام، به ویژه در اندیشۀ حضرت امام خمینی(ره) تا چه حد است؟ آیا مصالح نظام اسلامی موجب تعطیلی احکام اولیه در شرع اسلام میشود یا حاکم اسلامی تنها در محدودهای معین و منطقهای خالی از حکم الزامی از طرف شرع اسلام، میتواند در خصوص مصالح اصلی نظام اسلامی بیندیشد و حکم دهد.
در تعریف حکم حکومتی گفته شده است: «فرمانها، قوانین و مقررات کلی و دستور اجرای احکام و قوانین شرعی است که از طرف حاکم اسلامی در حوزۀ مسائل اجتماعی و با توجه به حق رهبری و سمت ولاء با لحاظ مصلحت جامعه صادر میشود.
5. مصلحت به عنوان قاعدۀ راهبردی حکومت اسلامی در اینکه مبنای تصرفات و اعمال ولایت ولی امر و صدور احکام حکومتی، تنها تقدم مصلحت نظام و لزوم استیفای آن است، جای تردید نیست و مصلحت، مبنای صدور حکم حکومتی است(حقدار، 1374، ج 7: 194).
6. جایگاه مصلحت و حکومت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی(ره) آنچه در بین متفکران غربی، شاخص و ویژگی عصر حاضر تعریف میشود، توجه به مصالح عمومی است که از رأی اکثریت مردم به دست میآید و حکومتی که بر پایۀ «اصل شریعت» پایهگذاری شده، نمیتواند به این ویژگی مهم توجهی نداشته باشد.
7. جایگاه مجمع تشخیص مصلحت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی(ره) تا پیش از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران، احکام حکومتی و قاعدۀ مصلحت در فقه شیعه- به علت دوری آن از حکومت- کاربرد چندانی نداشت.