خلاصة:
استقرار و بازاریابی موفقیت آمیز بیمه الکترونیک مقوله ای میان بخشی است که نیازمند آماده بودن زیرساخت ها و ابزارهای فناوری اطلاعات است. یکی از این زیرساخت ها هوش تجاری است. از این رو هدف ین مقاله ارایه الگوی جهت بهبود هوش تجاری در صنعت بیمه الکترونیک است. جامعه آماری این تحقیق مدیران و کارشناسان 35 نمایندگی بیمه نوین در سطح شهر تهران است. به منظور جمع آوری اطلاعات لازم از یک پرسشنامه هوش تجاری محقق ساخته شامل چهار بعد (فناوری اطلاعات، کارکنان سازمان، دانش سازمان و فرهنگ و نوآوری) و 20 شاخص استفاده شده است. نتایج آزمون من- ویتنی حاکی از وجود شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب در تمامی ابعاد هوش تجاری در این سازمان بود. در مرحله دوم شاخص های دارای شکاف منفی از طریق الگو کانو به سه دسته نیازهای جذاب، عملکردی و الزامی تقسیم شدند که بیان کننده وجود پنج شاخص در دسته نیازهای الزامی بود. به دلیل اهمیت این پنج شاخص در بهبود هوش تجاری بیمه الکترونیک، از طریق الگوی QFD، ده KPO (الزامات کلیدی فرآیند) برای بهبود آنها استخراج شد. شایان ذکر است که برای به دست آوردن دیدگاهی جامع تر در این زمینه، هر یک از شاخص های ده گانه با رقبای سازمان نیز مقایسه شدند. که فقط در چهار شاخص از این ده شاخص بیمه نوین نسبت به رقبا برتری دارد که نشان دهنده ی ضعف سازمان در شش شاخص است. این نتایج، لزوم توجه بیش از پیش مسئولان این بیمه را نسبت به بهبود هوش تجاری در بخش بیمه الکترونیک روشن می سازد.
ملخص الجهاز:
1- Business Intelligence ٢- چارچوب نظری ٢-١- کلیات هوش تجاری هوش تجاری یا هوش کسب و کار که قالب عمده تری را مانند استفاده های تجاری و غیر تجاری (نظامی و غیرانتفاعی ) در بر دارد، عبارت است از بعد وسیعی از کاربردها و فناوری برای جمع آوری داده و دانش جهت ایجاد پرس و جو در راستای تجزیه و تحلیل بنگاه برای اتخاذ تصمیمات تجاری دقیق و هوشمند [١١].
با توجه به سطح خطای مورد آزمون (٥ درصد)، سطوح معنی داری مندرج در جدول فوق مؤید آن است جدول ٢- نتایج آزمون من - ویتنی از ابعاد هوش کسب و کار (منبع : یافته های محقق ) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} که در ابعاد کارکنان ، دانش و فرهنگ و نوآوری شکاف معناداری بین وضعیت موجود و مطلوب وجود دارد و تنها در بخش فناوری اطلاعات ، حداقلهای هوش تجاری تامین شده است .
نتایج حاصل بیانگر آن است که از طریق راهکارهایی همانند شایستگی در امکانات و تجهیزات فناوری اطلاعات ، ارتباط با سایر نهادها، آموزش کاربردی کارکنان ، وجود یک مآموریت دقیق و تعریف شده برای سازمان ، وجود رویه های تعریف شده ، تفویض اختیار بر اساس مهارت کارکنان ، کنترل و ارزیابی ماهانه ، ایجاد فرهنگ کار تیمی ، بازخور در مراحل مختلف از مشتریان بیمه و رشد فعالیت های پژوهشی برون سپاری شده صنعت بیمه قادر خواهد بود که حداقل های هوش تجاری در صنعت بیمه کشور را بهبود دهد.