ملخص الجهاز:
"سرانجام این بار هم گویی «موسیو جان داوود»، «پرویز ممنون» را از همان اتریش راهی ایران کرد تا رشتهی نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا در آغاز راه ناکام نماند.
که همان سال در مجلهی «جهان نو» چاپ کردم و از همان زمان احساس کردم که گرایش زیادی به طنز دارم (که البته این یک گرایش موروثی بود چون خاندان مجابی از شیراز به قزوین آمده بودند و اکثرا آدمهای شوخ و بذلهگویی بودند.
در همان زمانها به فکر این بودم که تعریفی از طنز ارائه بدهم و در سال 49 وقتی کتاب یادداشتهای آدم پرمدعا چاپ شد - که بیشترش ادیت شاملو بود.
در آن کتاب من مؤخرهای نوشتم و آنجا سعی کردم این نوع طنز را معرفی کنم و بگویم که با فکاهه متفاوت است و همهی کوشش من این بود که مرز بین فکاهه - که به اندازهی خودش اهمیت دارد - و طنز را که یک نوع نقد اجتماعی با تکیه بر شوخی است مشخص کنم و شاید انگیزهی اصلی تدوین این کتاب کشیدن همین مرز بود، به هر حال آنچه به نظر من خیلی مهم است، طنز اجتماعی است و طنز مدرن که به عنوان یک فوق رسانه مطرح میشود.
چرا که طنز در شعر، داستان، تئاتر و سینما حتی معماری تأثیر دارد و درواقع عملکردی فوق رسانهای دارد و توجه به این نکته خیلی مهم است و همین انگیزهی اصلی بود برای نگارش کتاب تاریخ طنز."