ملخص الجهاز:
«همذات پنداری» ولی آیا همین همذاتپنداری و خود را در آینهی اثر دیدن است که موجب میشود ما از اثری لذت ببریم یا چیزهای دیگری هم هست؟ ادبیات بیان حس است و پروازی از واقعیت به حقیقت و به قول مولانا در پی «آنچه یافت مینشود، آنم آرزوست» و در جستوجوی یک فضای تازه پیش از آن که انسان کلمه را بشناسد وظیفه ی انتقال مقصود و مفهوم مورد نظر را تصویر بر عهده داشت، تصویرهایی که بر روی صخرهها و دیوارهای غارها باقی مانده است که بزرگ ترین آن در فرانسه و روسیه است و اخیرا درروستایی نزدیک لرستان خودمان هم دیده شده، این به گمان من یک بیان ادبی بوده آنها میرفتند، شکار میکردند، دور هم جمع میشدند و در ذهنشان تصویرهایی را میآفریدند که ترکیبی از واقعیت و خیال بود.
اما مهمترین گامی که در جهت انتقال مفاهیم برداشته شد، اختراع خط هیروگلیف است که 3000 سال پیش از میلاد به وجود آمده و خطی است تصویری بر مبنای 500 تصویر که در این مرحله بشر با تصویر شروع به بیان و انتقال حس و درک خود از آن چه در پیرامون دارد میکند تحقیقات نشان میدهد گذشته از صوت و نشانههای تصویری برای انتقال مفاهیم تنها چیزی که از آن زمان باقی مانده، نشانههای حرکتی است یعنی حرکت دستها و حالات صورت و چهره که این هم یک نوع وسیلهی ارتباط و بیان بوده اما سند مکتوبی در این مورد نداریم در زبان تصویری مثلا برای گفتن کلمهی آب از تصویر موج استفاده میکردند با ترسیم چند خط موجی در زیر هم و بعد در ایلام خط میخی پدید آمد که بر اساس 500 نشانه و حرف، با هم ارتباط نوشتاری برقرار کرند.