خلاصة:
این مقاله پردازشی تحلیلی ـ رمزگشایانه از شخصیتهای دز هوشرباست. مقاله ابتدا رای و نظر دیگران را در باب شخصیتهای دز هوشربا پیجویی کرده و در صورت اقتضا به انتقاد پرداخته است، بعد در چارچوب فکری مولانا به تاویلهای دیگر دست یازیده و آنها را به اشعار مولانا و سخن دیگران مستند ساخته است. مقاله از این همه سعی و تلاش بنا دارد مخاطب را به این جهت سمت و سو دهد که در پس شخصیتهای داستانهای مولانا میتوان به لایههای اندیشهای گوناگون دست یافت، بیآنکه از افق فکر مولانا به دور باشد.
ملخص الجهاز:
نظر گروه دوم را هم نمیتوان پذیرفت، چون آنان دربند صورت نماندند و رفتن آنان به چین دلیل درستی بر این مطلب است: این سخن پایان ندارد آن فریق برگرفتند از پی آن دز طریق (مولوی، 1375: دفتر ششم/ 3699) اما رأی همائی و عبدالحسین زرینکوب پسندیدهتر است؛ نظری به کتاب «مولوی چه میگوید» همایی نشان میدهد مثنوی مولوی بر آموزش و تعلیم قرار دارد، بنا دارد راه سلوک و شیوه پیمودن را به مخاطب نشان دهد؛ به عبارت دیگر مثنوی مراد و مخاطب مرید است و خواننده حق چون و چرا ندارد، میگوید: جز به تدبیر یکی شیخ خبیر چون روی چون نبودت قلبی بصیر وای آن مرغی که ناروییده پر بر پرد بر اوج و افتد در خطر عقل باشد مرد را بال و پری چون ندارد عقل عقل رهبری یا مظفر یا مظفر جوی باش یا نظر ور یا نظرور جوی باش (مولوی، 1375: دفتر ششم/ 4073-4076) گفتنی است شارحان مثنوی دربارة هریک از این پسران جداگانه سخن گفتهاند که بهتر مینماید این گفتهها را خواند، هرچند ممکن است تکراری باشد: الف) برادر بزرگین برادر بزرگین را برخی رمز عقل یا نفس ناطقه یا قوای نفسانی گرفتهاند (زمانی، 1381: 6/927؛ سبزواری، 1377: 3/570؛ نیکلسون، 1374: دفتر ششم/ ص 2222) و برخی وی را نماینده رهروان محروم از هدایت مرشد یا سالکان در بند قید صورت گرفتهاند (زرینکوب، 1374: 453؛ همائی، 1356: 30 و 31).