خلاصة:
حقوق بینالملل، نظامی است که وظیفه صیانت از حکومت قانون در عرصه بینالمللی و نیل به ارزشهای مشترک همچون بشریت، عدالت و امنیت را بر عهده دارد. این نظام از ارزشها و هنجارهایی بههمپیوسته تشکیل شده که مبین اهداف و اغراض اجتماعی، سیاسی و اخلاقی حقوق هستند. به همین دلیل، غالباً حقوق بینالملل بهعنوان نظام مبتنی بر مبانی ارزشی شناخته میشود تا مبتنی بر قواعد موضوعه. شیوههای مختلفی برای بیان این مبانی وجود دارد که مهمترین آنها، استفاده از ابزاری به نام «منابع اصلی حقوق بینالملل» است. در میان منابع اصلی حقوق بینالملل، اصول کلی علیرغم آنکه نقش بسیار مهمی بهعنوان پایههای ساختار حقوقی ایفا میکنند کماکان مهجور و ناشناخته ماندهاند. در این مقاله هدف این است که ماهیت اصول کلی و کارکردهای مختلف آن ارزیابی شود. با توجه به اینکه حقوق بینالملل، نظام تجدید، پویایی و توسعه دائمی است، این کارکردها نقش بسیار مهمی در جلوگیری از رکود حقوق بینالملل ایفا کرده و به این نظام نوپا اجازه رشد بیشتر و همچنین پاسخگویی به چالشهای جدید را میدهد.
The international law is a legal system tasked with securing the rule of law on the international scene and attainment of common values such as humanity، justice، and security. This system consists of interlinked values and norms which represent social، political and moral purposes of law، therefore the international law is more based on normative foundations than rules. There are different ways to display the norms، the most important one is the main sources of international law. Despite the significance of the general principles as foundations of legal structure، they remain unknown. The purpose of this paper is to examine the nature of general principles and to evaluate their different functions. Given that، international law is a system with constant renewal and dynamism، the functions of general principles play an important role in preventing the stagnation of international law. They help for growth and responding to new challenges of international law.
ملخص الجهاز:
فرهنگ واژهشناسی حقوق بینالملل پروفسور بدوان، حداقل پنج معنی را برای اصطلاح اصول حقوق بینالملل به کار برده است: مجموعه قواعد حقوقی حاکم بر روابط بینالملل و حقوق بینالملل عام؛ قواعد بنیادین حقوق بینالملل که در قالب معاهدات و عرف قرار نمیگیرند، و مطابق بیان کنوانسیونهای لاهه 1899 و 1907 شامل رویههای تثبیتشده میان ملل متمدن، قوانین بشریت و الزامات وجدان عام میشوند؛ ابزارهای توصیف هنجارهای خاص حقوق بینالملل با هدف تأکید بر کلیت و اهمیت آن هنجارها؛ اصول سیاسی و حقوقی حاکم بر روابط بینالمللی مثل اصول مندرج در اعلامیه هلسینکی و مجموعه اصول مشترک برگرفته از نظامهای حقوقی داخلی که در نظام حقوق بینالملل قابل اعمال باشد.
بررسی روند تدوین اساسنامه نشان میدهد که مباحثات، بیش از آنکه حول مفهوم و قلمرو اصول کلی حقوقی باشد به مسائل و دغدغههایی از قبیل نحوه ایجاد سازش میان دو دیدگاه مخالف، عدم تبدیل دیوان به قانونگذار، توجه به اراده دولتها و نحوه حل خلأهای حقوقی ناشی از عرف و معاهده معطوف شده است و به همین دلیل از آن زمان تا کنون بر سر مفهوم اصول، نزاع هست هرچند این مهم را نیز آشکار میکند که بسیاری از اعضای کمیته در نظرات خود به اصول بینالمللی اشاره داشتهاند.
, General Principles of Law as Applied by International Courts and Tribunals, London: Cambridge University Press, 2006.
, Raimondo, General Principles of Law in the Decisions of International Criminal Courts and Tribunals, Leiden, Martinus Nijhoff, 2008.
Dawidowicz, Martin, “The Effect of the Passage of Time on the Interpretation of Treaties”, Leiden Journal of International Law, vol.
Degan, Vladimir, “General Principles of Law”, Finish Yearbook of International Law, vol.