ملخص الجهاز:
میان همه ی مرگهای این داستان، تنها این یک فقره برجسته میشود، به خاطرش کلنل مدتی به همان زندانی میافتد که امیر در آن محبوس است.
به عنوان یک سرباز، کلنل نیز در زمره ی همین پیروان مطیع است، تا این که باور عمیقش به تاریخ ایران زمین او را وامیدارد از دستور جنگیدن برای بریتانیا سرپیچی کند و در دل فرزندانش نیز بذر مغرورانه زیستن بر مبنای باورهای خود را بکارد.
اما به واسطه ی پیچیدگیهای تاریخ ایران احدی از تاثیرات گروهها و فرقهها مصون نیست و به همین دلیل فرزندان کلنل هر یک در پی باور فردی خود به راهی میروند، به احزاب رقیب میپیوندند، و کلنل را وامینهند تا فقط نظارهگر باشد، هر چند میداند که آن ها نیز همچون خود او سرگردانند.
از خلال شخصیت کلنل، اغتشاش و تضادهایی که ایران را تهدید میکند هویدا میشود، با این حال این امیر است که برخی از عمیقترین تحلیلها را به دست میدهد.