خلاصة:
رمان دلیران تنگستانی شرح یکرشته وقایع تاریخی است که هنگام جنگ بینالملل اول، در
جنوب ایران، در ناحیه تنگستان و اطراف بوشهر رخداده است و محمدحسین رکن زاده آدمیت
این وقایع را بهصورت یک رمان تاریخی به رشته تحریر کشیده است. در این مقاله نشان
دادهشده که متن داستان ارتباط تنگاتنگی با جامعهای که آدمیت در آن زندگی میکرد، دارد و
نویسنده در کنار روایت تاریخی یک مقاومت، درصدد پروراندن یک غیریت ریشهای در
جامعهای است که سایه ناکامیها و شکستها بر آن سنگینی میکند. این مقاله با استفاده از
روش تفسیری تحلیلی به نقد این اثر پرداخته و نشان داده شده که این غیریت سازی در تضاد -
است با توجه به آنچه نویسنده داستان در ذهن دارد.
ملخص الجهاز:
"محمدحسین رکنزاده خالق رمانهای تاریخی چون دلیران تنگستانی و فارس و جنگ بینالملل اول که هم در دوران حیات و بیشتر بعد از مرگ شهرت چشمگیری یافت با این جود بسیاری او را نویسنده یا مورخ و یا رماننویس حرفهای نمیدانند، البته نمیتوان به این نقدها زیاد خرده گرفت، آدمیت نه شفافتر از نویسندگان دیگر مینوشت و نه هدفش عبارت بود از ساختن سیستم واحد و فراگیری از ایدهها و نه آنقدر جسارت فکری لازم را داشت که بتواند با آن، به آنسوی پرده رخنه کند و ساختار واقعی رویدادها را بشناسد؛ با اینحال منکر این جاذبه نمیتوان شد که آن دنیای فکری که رکن زاده در آن به سر میبرد آنقدر از ما دور است که به نظرمان غریبه مینماید اما آنقدر نزدیک هم هست که میتوانیم امید به درک آن داشته باشیم.
در حالی که انگیزه مقاومت، نمادی از اتحاد در برابر نیروی بیگانه را معنی میداد، امنیت و مالکیت، دو پایه استوار این ریشه خانوادگی انگیزههایی شدند که آن نماد کامل از نیروهای وطنپرست مسلمان را به ساکنان شهرهای محاصرهشدهای که گویی آذوقه و باروتهایشان در حال تمام شدن است و هرچه باعقل انسانی خود میاندیشند راه نجاتی نمیبیند، پیش ببرد، چنین است که تسلیم شدن و شاید تسلیم شدن بیقید شرط در برابر آن قدرت خاموش و آشنایی که ایرانیان زمانی او را در جنبش مشروطه کنار زده بودند دلیل حضور این تناقص در رمان آدمیت این نیست که جریان فکری او نمی توانست یا هنوز آمادگی این را نداشت که فاکت های معینی که پیرو منطقی اند متفاومت از منطق حاکم بر فکر او هستند را دور بزند، بلکه دلیل اش این است که او مدافع هیچ ایده مستحکم و با قوامی نیست که بتواند این انگیزه-ی مقاومت را در مواجه با واقعیت جامعه یعنی امنیت و مالکیت ببیند."