ملخص الجهاز:
رمان دستکم از سه خط داستانی متقاطع تشکیل شده که میتوان در هر یک، حضور یکی از این عناصر را پررنگتر دانست: ماجرایی در گذشته که زندگی خواهر و برادری به نام ایوب و ماریا را تحتتاثیر قرار داده و فراموش شده است، ماجرای عشقی ماریا و هیوا و ماجرای رابطهی همزمان ایوب با سه زن به نامهای ستاره، شهرزاد و میترا که خیانت، محتوای اصلیاش است.
(از مقدمه کتاب( نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب "من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برنده رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و نیز جایزه ادبی اصفهان شد.
مرد میتواند بگوید: "به قول باربارا کارتلند, من تو را دیوانهوار دوست دارم" مرد به این شیوه ضمن پرهیز از تظاهر به بیخبری و معصومیت و با تصریح این نکته که دیگر نمیتوان خواست خود را معصومانه بیان کرد؛ در واقع میخواهد بگوید که زن را در روزگاری که معصومیت نابود شده است دوست دارد.
او در این میان از رازهای خانوادهاش آگاه شده و متوجه ارتباط مادرش با «مرحبا» و «زمان» و تله شدن همگی به دست «زمان» میشود.
این سندها نکتههای فراوانی را درباره جنبههایی از اوضاع و احوال سرزمینی دربر دارد که به نام امارت قاینات و سیستان شناخته میشده است.
چندین مجلد کتاب در تاریخ و جغرافیا برای این امر مورد مطالعه قرار گرفته و با عدهای از آگاهان تاریخ و جغرافیای خراسان و بیرجند و سیستان هم گفت و گوهایی شده تا ترجمهای بهتر و روشنتر به دست دهد.