خلاصة:
تحقیق حاضر پژوهشی در مساله نفخ روح در آدمدر تفسیر «المیزان» و «تفسیر مثنوی مولوی» اثر علامه جعفری است. علامه طباطبایی معنای دمیده شدن روح الهی در آدمی را ارتباط برقرار نمودن میان روح و بدن دانسته و برای روح در عین اتحاد با بدن، نوعی استقلال از بدن نیز تعریف میکند. ایشان تبیین مینماید اینکه خداوند روح دمیدهشده در آدم را به خود منسوب و اضافه نموده، از روی شرافت دادن به این روح و نیز از باب اضافه لامی است که اختصاص و ملکیت را میرساند. علامه جعفری ضمن نقد و بررسی علمی نظرات دانشمندان به تبیین و تکمیل نظریهای میپردازد که معتقد است یکی از اوصاف کمالیه خداوند، حیات به معنای عمومی بوده و همین صفت منشا بروز روح انسانی و ملکوتی در آدمیان نیز هست و به همین جهت همه موجودات، خصوصا انسان را جلوهگاه صفات الهی میدانند لذا فرموده خداوند ﴿و نفخت فیه من روحی﴾ اضافه حقیقی بوده و احتیاجی به تاویل ندارد. ایشان با واکاوی بعد دیگر موضوع، میزان بهرهمندی انسان از نسیم روح الهی را به مساله ایمان و تعهد و احساس مسئولیت در عالم وجود، مرتبط و وابسته میداند.
ملخص الجهاز:
جلال الدين محمد بلخي در ابياتي نيکو با اشاره به حديث معروف پيـامبر اعظـم (ص ) علاوه بر بيان اينکه قرآن ظاهر و باطني دارد به تبيين ذو البطون بودن قـرآن کـريم نيـز ميپردازد: حرف قرآن را بدان که ظاهري است زير ظاهر بـاطن بـس قـاهري اسـت زيــر آن بــاطن يکــي بطــن ســوم که در او گـردد خردهـا جملـه گـم بطن چارم از بني خـود کـس نديـد جــز خــداي بــي نظيــر بــي نديــد تــو ز قــرآن اي پســر ظــاهر مبــين ديــو آدم را نبينــد جــز کــه طــين ٢٤٤ /فصلنامه مطالعات قرآني، سال نهم ، شماره ٣٤، تابستان ١٣٩٧ ظاهر قـرآن چـو شـخص آدميسـت که نقوشش ظاهر و جانش خفيست (مولوي،١٣٧١: ٥١٢) مولوي در ابيات زير اين اعتقاد را بيان ميداردکه براي دريافت معنـاي آيـات بايـد از خود قرآن کمک گرفت چون قرآن ، خود بازکننده گره هاي معناي خود است .
پژوهش تطبيقي آيه ﴿نفخث فيه مه روحي ﴾ در تفاسير علامه طباطبايي و علامه جعفري /٢٥١ جلال الدين محمد بلخي در ابيات حکيمانه زير بيان ميدارد که هماننـد آدم (ع ) کـه ريشه اي از خاک و گل داشت و با دميده شـدن روح الهـي در او، داراي روح گشـت مـن همان نفخه لطف الهي هستم که از ناي تنگ و تاريک بدن جدا و مستقل ميباشم : همچو آدم کز گل آمد اصـل او وز نفخـت روحـي آمـد وصـل او چون نفخت بودم از لطف خـدا نفخ تـن باشـم ز نـاي تـن جـدا (جعفري، ١٣٨٨، ج ٨: ٥٥٩ و٥٦٠) اما علامه جعفري در خصوص مفهوم دميده شدن روح الهي در انسان ، ضمن بررسي و نقد پنج نظريه دانشمندان مربوطه ، اعتقاد خود را در اين موضوع به طور علمي و عميـق ، اينگونه بيان ميدارد: «در آيه ٢٧ سوره صاد و آيه ٢٩ از سوره حجر صريحا ميگويد کـه خداوند از روحش در انسان دميده است .