خلاصة:
جریان اخوان المسلمین با پشتوانه بیداری اسلامی برخاسته از تفکرات جمال الدین اسد آبادی و محمد عبده سعی در ارائه منهجی معتدل و موافق با سیره سلف در حوزه عقاید و مبانی کلامی داشته است؛در این میان اتهام سلفیه سنتی معاصر به این جریان مبنی بر ارائه ندادن منهجی روشمند در زمینه عقاید و تساهل در امر ترویج توحید ناب،تطبیق اندیشه های این دو جریان را اجتناب نا پذیر می نماید.سلفیان سنتی با طرح پاره ای از اندیشه های اخوانیون همچون معرفی مکتب تفویض به عنوان منهج سلف،بر شمردن استغاثه به عنوان امری محرم،رای به خروج مساله توسل از مباحث عقیدتی،تجویز شد رحال برای زیارت قبور،توجه به تقریب مذاهب و تعامل با اهل کتاب و مشروع دانستن تصوف به مبتدع بودن اخوانی ها تصریح دارند.در نهایت باید تاکید نمود جمود گرایی و جزم اندیشی قاطبه سلفیه در تعامل با عقاید مخالفین جریان اعتدال گرای اخوان المسلمین را نیز در شمار جریان های متخاصم با منهج سلف قرار داده است.
ملخص الجهاز:
روشن شد که قاطبۀ اخوانیون در مباحث توحید و لوازم آن تشدد و تکفیر گرایی سلفیه را مقبول ندانسته اند این عدم توافق به دو شکل ظهور و بروز یافته ؛ در صورت نخست آن افرادی چون حسن البناء، بهنساوی، تلمسانی و مصطفی السباعی قرار دارند که با نقد مبانی نظری سلفیه اساسا مباحثی چون توسل و استغاثه را خارج از دایرٔە عقیده خوانده و گاه آن را تأیید میکنند و در نهایت به عدم جواز و مطلوبیت شرعی این امر تأکید مینمایند؛ اما برخی دیگر از اخوانیون همچون ندوی، عماره و خصوصا غزالی در این مسئله شدت عمل بیشتری به خرج داده اند؛ لذا غزالی نیز با وجود ارائه مبانی نزدیک به سلفیه از تصریح به تکفیر معین اجتناب نموده و سخن خود را در لفافه بیان نموده است بدون آن که به سان سلفیه به تبیین تفصیلات مرتبط با تکفیر متوسلین بپردازد؛ اما در نهایت این گروه نیز به تطبیق عملی مبنای تکفیرگرایانه سلفیه رضایت نداده اند؛ از این رو میتوان عمده تضاد اخوانیون با سلفیه در این مسئله را به مبانی عقیدتی و بخشی را به ملاحظات اجتماعی حاکم در کشور مصر به عنوان یک جامعه صوفی و آشنا با توسل و استغاثه به صالحین مرتبط دانست .