خلاصة:
هدف تحقیق حاضر اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر بهزیستی عاطفی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اهواز بود. این پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه است. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اماس، 03 نفر از آنها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و به طور کاملا تصادفی در دو گروه 51 نفری )یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل( وارد شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه بهزیستی عاطفی، مقیاس کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که نمرات پس آزمون بهزیستی عاطفی و کیفیت زندگی در دو گروه تفاوت معنی دار داشته است. مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری می تواند در بهبود بهزیستی عاطفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر باشد و توجه به وضعیت روان شناختی بیماران مبتلا ضروری به نظر می رسد.
ملخص الجهاز:
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر بهزیستی عاطفی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ناهید حیاتی *1 1.
مجله پیشرفتهای نوین در علوم رفتاری، دوره سوم، شماره بیست و چهارم، مهرماه 1397، صفحات 12-1 چکیده هدف تحقیق حاضر اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر بهزیستی عاطفی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اهواز بود.
مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری می تواند در بهبود بهزیستی عاطفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر باشد و توجه به وضعیت روان شناختی بیماران مبتلا ضروری به نظر می رسد.
بنابراین، با عنایت به آنچه در مورد تاثیرگذاری آموزش مدیریت استرس گفته شد و با توجه به اهمیت بهزیستی عاطفی و کیفیت زندگی ، در پژوهش حاضر هدف بررسی این است که آیا آموزش مدیریت استرس، بهزیستی عاطفی، کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را افزایش می دهد؟ روش پژوهش پژوهش حاضر جزو تحقیقات نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود.
بحث و نتیجه¬گیری پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مدیریت استرس بر بهزیستی عاطفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهراهواز بود.
یافته های این پژوهش حاکی از اثر بخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری بر افزایش بهزیستی عاطفی در مرحله پس آزمون بود.
یافته های پژوهش حاضر بیانگر تاثیر مدیریت استرس بر افزایش بهزیستی عاطفی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است که این نتیجه بر مبنای راهکارهای شناختی و رفتاری در نظر گرفته شده در مدیریت استرس قابل تبیین است.
Stressful life events and depressive symptoms: Disaggregating the effects of acute stressors and chronic strains.